بهترین سریال های جاسوسی تاریخ تلویزیون؛ از The Night Manager تا Counterpart
۱۰- Alias (۲۰۰۱-۲۰۰۶)
با داشتن سناریو هوشمندانه و اکشنهای دیوانه وار بهعنوان بزرگترین نقاط قوت آن، در شرایطی که داستان جذاب آن به طور مداوم به مسیرهای جذاب متعددی می رود، Alias چیزی شبیه گوهر فراموش شده تلویزیون اوایل دهه ۲۰۰۰ است. این سریال جاسوسی بر داستان سیدنی بریستو (جنیفر گارنر)، یک مامور مخفی تمرکز دارد که میفهمد تیمی که او برای آن کار میکند – SD-6 – آن چیزی نیست که ادعا میکنند. او با سیا تماس می گیرد و به عنوان یک مامور دوجانبه و برای کمک به سرنگونی این سازمان جنایی، شروع به همکاری با سیا می کند.
این سریال از همان اپیزود اول، بسیار هیجان انگیز و پرتنش پیش می رود، حتی در مراحلی که سیدنی سعی میکند هویت سهگانهاش را متعادل کند تا کارش را از دوستانش پنهان نگه دارد و در عین حال یکی از مهمترین دشمنان آمریکا را نابود کند، وارد عرصه علمی تخیلی نیز می شود. سریال Alias به مدت پنج فصل ادامه داشت و در سال ۲۰۰۶ به پایان رسید و به دلیل تمرکز بر یک شخصیت زن قوی و نمایش اکشن فوق العاده اش، با سریال هایی مانند Buffy the Vampire Slayer و Charmed مقایسه شده است.
۹- ۲۴ (۲۰۰۱-۲۰۱۰)
یکی دیگر از سریالهای اکشن موفق دهه ۲۰۰۰، سریال ۲۴ با روایت جذاب خود که هر فصل را در زمان واقعی و پس از یک روز پرفراز و نشیب در زندگی یک مامور ضد تروریسم، جک بائر (کیفر ساترلند) روایت می کند، به یک سریال جاسوسی قوی و محبوب تبدیل شد. با هر فصل شامل ۲۴ قسمت، هر قسمت یک ساعت از مأموریت های این شخصیت را روایت می کند، در حالی که بهترین فصل ها روایتگر مقابله بائر با حملات صورت گرفته به زندگی رئیس جمهور ایالات متحده و ناکام گذاشتن تروریست ها از خرابکاری در توافق بین آمریکا و روسیه است.
این سریال قطعاً بیشتر به عنوان یک سریال اکشن شناخته می شود، بیشتر از یک تریلر پیچیده جاسوسی، اما ۲۴ هنوز هم فضای زیادی برای جاسوسی و توطئه پیدا می کند، جایی که بائر اغلب وظیفه تحقیق در مورد حملاتی را دارد که باید از وقوع آنها جلوگیری کند. با فریب ها و دسیسه های سیاسی که همیشه دست به دست هم پیش می روند، ۲۴ به عنوان یک سریال اکشن پرتنش شهرت یافته که با داشتن عناصری قوی از عناصر درام جاسوسی، یکی از هیجان انگیزترین سریال هایی است که تلویزیون تا به حال دیده است.
۸- Homeland (۲۰۱۱-۲۰۲۰)
داستان بنیادین سریال Homeland یکی از جالبترین مواردی است که تلویزیون تا به حال به خود دیده است. یک گروهبان تفنگداران دریایی ایالات متحده، نیکلاس برودی (دیمین لوئیس)، پس از هشت سال مرده فرض شدن، از یک ساختمان متعلق به القاعده نجات می یابد و به عنوان قهرمان جنگ به آمریکا باز می گردد. با این حال، در حالی که ملت داستان پیروزمندانه او را باور می کنند، کری ماتیسون (کلر دینز)، تحلیلگر مشکل دار سیا، رفته رفته مشکوک می شود که شاید به او اجازه داده شده به آمریکا بازگردد تا یک حمله تروریستی را اجرا کند.
این سریال گاهی اوقات در طول دوره هشت فصل خود راهش را گم می کند، اما همیشه دارای یک حس رازآلودگی جذاب و در عین حال معمایی است. کری و نیکلاس خود بخش زیادی از این جذابیت و پیچیدگی هستند، در حالی که این دو شخصیت بین دو دوست و دو دشمن، در تصویری بزرگتر از تلاش های سازمان سیا برای مبارزه با ترویسم، در حال تغییر موضع هستند. اگرچه گاهی اوقات بیش از حد دراماتیک می شود، اما Homeland هنوز یکی از بهترین سریالهای مربوط به جاسوسی مدرن است و سطح کیفیت ثابتی را حفظ میکند که با توجه به برخی از تغییرات روایی شدیدی که تجربه کرده، چشمگیر است.
۷- Archer (۲۰۰۹-۲۰۲۳)
آرچر ممکن است اولین سریالی نباشد که سینمای جاسوسی و به طور خاص فرانچایز جیمز باند را به شکلی هجوآمیز تقلید می کند، اما یکی از بهترین و بامزه ترین هاست. این انیمیشن بزرگسالانه کمدی، زندگی و ماموریت های یک مامور اطلاعاتی آمریکایی به نام استرلینگ آرچر (اچ جان بنجامین)، یک خودشیفته متحجر و بداخلاق را دنبال می کند که به طور متناوب بین مبارزه با شوروی در دوران جنگ سرد، کار به عنوان یک کارآگاه خصوصی، خرید و فروش مواد مخدر در میامی، و حتی در جستجوی هویت واقعی پدرش در حال تغییر مسیر است.
در حالی که آرچر شخصیتی خارقالعاده و پیچیده است، سریال به مجموعه ای از شخصیت های اطراف او نیز می پردازد که همگی بر کیفیت و قوت سریال می افزایند. در حالی که سبک طنز آن ممکن است برای برخی از بینندگان بیش از حد زننده باشد، آرچر به مدت ۱۴ سال با سیخ زدن های طنزآمیزش به قدیمی ترین و شوونیستی ترین فیلم های جاسوسی، یک سیال فوق العاده در این ژانر بوده است. اتفاقاً این کار را آنقدر خوب انجام داده که به یکی از بهترین سریال های جاسوسی تمام دوران تبدیل شده است.
۶- Andor (۲۰۲۲-)
در میان قویترین اسپین آف های منتشر شده از فرانچایز جنگ ستارگان در هر قالبی از زمانی که دیزنی کنترل این فرنچایز را به دست گرفت، آندور یک نقطه برجسته درخشان، نه تنها در باب این داستان حماسی فضایی، بلکه در تمام سریال های مدرن است. این سریال که عملاً پیش درآمدی برای Rogue One: A Star Wars Story است، چگونگی ارتباط کاسیان آندور (دیگو لونا) به اتحاد شورشیان را بررسی میکند و تجربیات اولیه این سارق به عنوان یک جاسوس شورشی و مأموریتهای مرگباری که او روی آن ها کار میکرد را پوشش میدهد.
این سریال توانست منتقدان، طرفداران متعصب فرانچایز جنگ ستارگان و بینندگان معمولی را به یک اندازه راضی کند، و با استفاده از مهارت روایی و ترکیبی متمرکز از توطئههای جاسوسی، داستانی از جنگ ستارگان را ارائه دهد که بسیار گسترده و هیجانانگیز بود. دیدن پیچیدگی جاسوسی واقعی در یک کهکشان بسیار دور تنها یک لذت منحصر به فرد نبود، بلکه شبیه تکاملی قوی به نظر می رسید که این فرنچایز برای بقا به آن نیاز داشت. به این ترتیب، Andor یکی از بهترین سریال های جاسوسی تمام دوران و همچنین یکی از بهترین سریال های علمی تخیلی است که در سال های اخیر پخش شده است.
۵- Smiley’s People (۱۹۸۱)
در حالی که فیلم هایی مانند سری جیمز باند و دیگر فیلم های پرفروش هالیوود، سینمای جاسوسی آمریکا را با یک فضای اکشن بمباران کرده اند، داستان های جاسوسی بریتانیایی نیز به همان اندازه جذابیت دارند. در واقع، بسیاری از فیلمها و سریال های تلویزیونی جاسوسی انگلستان، با حس و حال زمخت و بیرحمی خونسردانه شان، به دلیل کیفیت های عمیق و تصاویر ویرانگرشان، از همتایان آمریکایی خود پیشی میگیرند. Smiley’s People دقیقاً نمونه ای از این موضوع است.
این سریال که بر اساس آثار جان لو کاره ساخته شده، الک گینس را در نقش جورج اسمایلی دارد، یک جاسوس بازنشسته بریتانیایی که برای تحقیق در مورد مرگ یکی از نیروهای سابقش و مقابله با دشمن خود، جاسوس شوروی، کارلا (پاتریک استوارت) به عملیات فراخوانده شده است. در حالی که جزئیات ریز سریال دیگر قدیمی شده اند، اما Smiley’s People کیفیت کلی خود را حفظ کرده که بسیار شگفت انگیز است. این سریال که با لایههای فریب و دسیسه و بازی استثنایی و در عین حال ظریفی از گینس در نقش اول تقویت شده است، یکی از بهترین برنامههای تلویزیونی قرن بیستم از هر ژانری است.
۴- The Night Manager (۲۰۱۶-)
سریال دیگری که بر اساس رمان جان لا کاره ساخته شده و سریال دیگری که با بازی های بی نقص بازیگرانش شناخته می شود، مدیر شب در میان بهترین سریالهای تلویزیونی دهه گذشته قرار دارد. تام هیدلستون در نقش جاناتان پاین، سرباز سابق بریتانیایی ظاهر می شود که به عنوان مدیر شب هتلی مجلل در قاهره کار می کند. وقتی خبر می رسد که یک قاچاقچی بیرحم اسلحه به نام ریچارد روپر (هیو لوری) از هتل برای انجام کسب و کار غیرقانونی خود استفاده می کند، پاین توسط آنجلا بور (اولیویا کولمن) از وزارت خارجه استخدام می شود تا به حلقه داخلی روپر نفوذ کند.
این سریال هم باشکوه و هم پیچیده و جذاب است و منظره ای خیره کننده از محیط های مجلل را با شبکه ای ترسناک از جنایات و جاسوسی پرمخاطره ترکیب می کند. داستان پرپیچ و خم و بازی های عالی از جانب هیدلستون و لوری، به طور ویژه، The Night Manager را به یک درام جاسوسی جذاب و قابل باور تبدیل می کند که در طول شش قسمت به زیبایی روایت می شود. فصل دوم این سریال قرار است در سال ۲۰۲۵ منتشر شود.
۳- Counterpart (۲۰۱۷-۲۰۱۹)
یکی دیگر از سریالهای جاسوسی جذابی که به عنوان پیوندی از ژانرهای جاسوسی و علمی تخیلی به موفقیت دست یافت، دو فصل سریال همتا بر تنشهای بین دو دنیای موازی متمرکز است.در این سریال، جی کی سیمونز در نقش هایی دوگانه در قالب هاوارد سیلک، یک کارمند دون پایه در دنیای آلفا و یک استاد بیرحم جاسوسی در دنیای پرایم وورلد، فوق العاده عمل می کند. دو شخصیت سیلک مجبور می شوند تا با هم کار کنند، در حالی که جنگ سرد بین دو واقعیت جریان دارد و ماموران مخفی از دنیای پرایم وورلد حملاتی را به جهان آلفا انجام می دهند.
این سریال ترکیبی استادانه از داستان سرایی دقیق و جذابیت های علمی تخیلی است که عناصری آشنا از سینمای جاسوسی و علمی-تخیلی را با هم ترکیب می کند تا چیزی با طراوت و مسحور کننده خلق کند. تاریخ پرپیچ و خم بین این دو جهان به گونه ای خلق می شود که گاهی درک کامل آن دشوار می شود، اما آنقدر منسجم باقی می ماند که جذاب باشد. Counterpart یکی از دست کم گرفتهشدهترین سریالها بدون در نظر گرفتن ژانر در دهه ۲۰۱۰ است، اگر نگوییم تاریخ دنیای تلویزیون.
۲- The Little Drummer Girl (۲۰۱۸)
سریال دیگری که میتوان آن را در میان دست کمگرفتهشدهترین سریالهای دهه ۲۰۱۰ در نظر گرفت، دخترک درامر با اقتباس از رمان تاریخی جان لو کاره به همین نام، گروهی از بهترین بازیگران و بازی ها را در خود دارد. در این سریال جاسوسی، فلورنس پیو در نقش چارلی، یک هنرپیشه انگلیسی آینده دار با دیدگاه های چپ افراطی ظاهر می شود که توسط مامور موساد، گادی بکر (الکساندر اسکارسگارد) و استاد جاسوسی اسرائیلی مارتین کورتز (مایکل شانون) برای نفوذ به یک گروه فلسطینی که قصد حمله به اروپا را دارند، استخدام می شود.
با رهبری پارک چان ووک در نقش کارگردان در تمام ۶ قسمت، این سریال موفق می شود با انسجام فوقالعاده ای داستان خود را روایت کند، و روایت پیچ در پیچ در هر مرحله با طراحی تولید خیرهکننده، بازیگران بااستعداد، و روایت آرام سوز و استادانه اش همراه می شود. این یک سریال تریلر ژئوپلتیکی پرتنش است که اگرچه پس از انتشار تا حدودی نادیده گرفته شد، اما رفته رفته توجهی که شایسته آن است را دریافت کرده و مورد تمجید قرار گرفته است.
۱- The Americans (۲۰۱۳-۲۰۱۸)
برترین سریال جاسوسی تمام دوران، و یکی از سریال های تعیین کننده در آنچه که اکنون به عنوان دوران طلایی تلویزیون مورد ستایش قرار می گیرد، The Americans داستانی جذاب و پیچیده از تعلیق جنگ سرد و اخلاقیات مورد فشار قرار گرفته است. این فیلم داستان الیزابت (کری راسل) و فیل جنینگز (متیو ریس) را دنبال می کند، ماموران مخفی سرویس کا گ ب که به همراه دو فرزند بی خبر خود به عنوان یک خانواده معمولی آمریکایی زندگی کرده و همزمان ماموریت های جاسوسی محوله را انجام می دهند. در تمام این مدت، آنها سعی می کنند سوء ظن همسایه خود، مامور ضد جاسوسی اف بی آی، استن بیمن (نوآه امریش) را جلب نکنند، در حالی که از او به عنوان منبع اطلاعات استفاده می کنند.
از طریق مأموریتهای الیزابت و فیل، و نگرشهای متضاد آنها نسبت به آرمانشان و آرامشی که در آمریکا تجربه میکنند، این سریال سؤالات اخلاقی جذابی را درباره شخصیتها، روششناسی و هدف بزرگترشان در اتحاد جماهیر شوروی ایجاد میکند. آمریکایی ها نه تنها به عنوان اوج روایت های جاسوسی در تلویزیون، بلکه به عنوان یکی از بهترین برنامه های تلویزیونی در تاریخ رسانه مورد توجه قرار گرفته است.
در پایان دو سریال جاسوسی دیگر نیز هستند که تماشای آن ها را به شما توصیه می کنیم: سریال The Spy و سریال The Bureau
ثبت دیدگاه
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی علامت گذاری شده اند *نظرات (0)
هیچ نظری ثبت نشده است.