logo logo

موضوع وبلاگ، اخبار و مجله نسل بعدی برای شما برای شروع به اشتراک گذاری داستان های خود از امروز!

فیلم و سریال

12 مورد از بهترین فیلم های مارول که در MCU نیستند!‌

خانه » 12 مورد از بهترین فیلم های مارول که در MCU نیستند!

avatar
Author

نویسنده


  • 2025-11-04

استودیو مارول، یکی از پیشروترین استودیوهای فیلمسازی در ژانر ابرقهرمانی است. این استودیو با سابقه طولانی خود، در طول سه دهه اخیر، توانست فیلم‌های بسیار خوب و پرفروشی را به هالیوود عرضه کند. فیلم‌هایی که هرکدام ابرقهرمان مختص خود را دارند و با شخصیت‌های دوست داشتنی خود، یک داستان هیجان انگیز و اکشن را روایت می‌کنند. برخلاف بیست سال اخیر که استودیو مارول یک خط داستانی واحد برای تمام فیلم‌های خود به نام MCU (دنیای سینمایی مارول) در نظر گرفته، در گذشته چنین دنیایی وجود نداشت و فیلم‌های مارول هرکدام هویت جداگانه خود را داشتند. این فیلم‌ها لیست بسیار بلند بالایی است که تقریبا از دهه 1970 تا قبل از شکل گیری دنیای سینمایی مارول پخش می‌شدند. در این مقاله ما تمام این لیست را بررسی کردیم تا 12 مورد از بهترین فیلم های مارول که در MCU نیستند را به شما معرفی کنیم. با ویجیاتو همراه باشید.

12. Spider-Man 3

با وجود اینکه سم ریمی، کارگردان کاربلد ژانر ابرقهرمانی، دو نسخه اول مرد عنکبوتی را به بهترین شکل ساخت و در فیلم سوم نیز با همان عوامل وارد شد، اما فیلم Spider-Man 3 ضعیف‌ترین فیلم در سه گانه سم ریمی است. در این فیلم پیتر پارکر با بازی توبی مگوایر، همچنان به زندگی دوگانه‌ای به عنوان یک ابرقهرمان و یک جوان با مشکلات عادی می‌پردازد. این درحالی است که بهترین دوستش هری آزبورن، که هنوز مردعنکبوتی را مقصر مرگ پدرش می‌داند، لباس گابلین را به تن می‌کند تا از مردعنکبوتی انتقام بگیرد. در همین حین، پیتر پارکر، یک عنصر فضایی را کشف می‌کند به لباسش می‌پسبد و به او قدرت بسیار زیادی می‌دهد. اما این قدرت زیاد، او را از راه قهرمان بودن خارج می‌کند و به سیاهی و تباهی می‌کشاند.

بخوانید: رتبه بندی فیلم های جهان سینمایی مارول از بدترین تا بهترین

از سوی دیگر، فلینت مارکو، یک زندانی فراری در یک محفظه واکنشی سقوط می‌کند و تبدیل به مرد شنی، یکی از مهم‌ترین ویلین‌های سری مردعنکبوتی می‌شود. حال، پیتر وقتی متوجه می‌شود که این مرد، همان کسی است که عمو بن را کشته، برای انتقام از او آماده می‌شود و خشمگین‌تر از همیشه بر علیه او مبارزه می‌کند. پیتر که متوجه قدرت شوم لباس می‌شود، آن را از خود جدا می‌کند و به طور اتفاقی به همکار او ادی براک می‌چسبد. حال، مردعنکبوتی توبی مگوایر باید با سه ویلن گرین گابلین، مرد شنی و ونوم مبارزه کند.

همین خلاصه داستان به خوبی نشان می‌دهد که این فیلم چقدر در برابر دو فیلم قبلی آشفته‌تر و شلوغ‌تر است. اگرچه این فیلم از نظر فروش گیشه، به سود دهی تجاری خوبی رسید، اما فیلمنامه بسیار شلوغ و وجود چند شرور مختلف، باعث شده بود تا فیلم نتواند به خوبی روایتش را پرداخت کند. هرچند این فیلم کمی شلوغ و ناامید کننده است، اما هنوز برای طرفداران سه گانه اصلی سم ریمی، گزینه جذابی برای تماشای مجدد (ریواچ) است.

11. The Amazing Spider-Man

پس از لغو شدن فیلم Spider-Man 4 به کارگردانی سم ریمی، سونی تصمیم گرفت تا مردعنکبوتی را ریبوت کند و این فرانچایز را با بازیگران جدید و داستان‌های متنوع‌تر مجدد به مخاطبان عرضه کند. در نتیجه چنین تصمیمی، فیلم The Amazing Spider-Man با هنرنمایی اندروگارفیلد در نقش پیتر پارکر و اما استون در نقش گوئن استیسی ساخته شد. این نسخه از مردعنکبوتی، تمی تاریک‌تر نسبت به قبل داشت و مشخص بود حسابی تحت تاثیر فیلم جدید بتمن به کارگردانی کریستوفر نولان قرار گرفته بود. داستان کمی عجیب‌تر بود و به طور کلی کمیک‌ها را کمی نادیده گرفته بود. پس از اینکه پیتر پارکر به مردعنکبوتی تبدیل می‌شود، او با استاد مدرسه خود یعنی کورت کانرز که اکنون تبدیل به یک هیولای سوسمار شده درگیر می‌شود؛ چراکه قصد دارد کل انسان‌ها را به سوسمار تبدیل کند.

هرچند این فیلم صرفا چند قدم نسبت به مرد عنکبوتی 3 فاصله داشت، اما چیزی که بیشتر از همه مخاطبان را تحت تاثیر قرار داده بود، وعده‌های آینده این فرانچایز بود. اندرو گارفیلد توانست خود را به عنوان نوع متفاوتی از پیتر پارکر که به مراتب داستان تاریک‌تری دارد ثابت کند. اما متاسفانه با دنباله بعدی این فیلم، تمام این ظرفیت‌ها نادیده گرفته شد و این فرانچایز نتوانست به جای خوبی در بین فرانچایز‌های مارول برسد.

10. The Wolverine

فیلم ولورین، بازگشت هیو جکمن در نقش لوگان، پس فیلم X-Men Origins: Wolverine است. هرچند آرونوفسکی، نویسنده و کارگردان اصلی، اندکی پیش از آغاز فیلم‌برداری پروژه را ترک کرد، اما جایگزین او جیمز منگولد، توانست با مهارت‌های خود، یک تریلر اکشن پر هیجان از این شخصیت خشن و محبوب بسازد.

این فیلم با فلاش‌بکی از جنگ جهانی دوم آغاز می‌شود، جایی که لوگان، مردی ژاپنی به نام یاشیدا را در جریان سقوط بمب اتم روی ناکازاکی نجات می‌دهد. در زمان حال، لوگان، با زنی جهش یافته و مرموز به نام یوکیو ملاقات می‌کند. زن از او می‌خواهد که لوگان به ژاپن برود. جایی که یاشیدا درحال مرگ است. پس از گذشت سال‌ها، یاشیدا باور دارد که می‌تواند از نیروی درمان‌پذیری و بازسازی سلولی لوگان، به نفع خودش برای درمان استفاده کند. در ادامه لوگان به درگیری‌های یاکوزایی کشیده می‌شود.

این فیلم، یک اقتباس هیجان انگیز و پر کشش است که بعد از چند مورد ناموفق، یک اقتباس داستانی درخورد از شخصیت ولورین ارائه می‌دهد. فیلم به طرز هوشمندانه‌ای، ارجاعاتی به ماجراجویی‌های کمیکی لوگان در ژاپن دارد. با این حال، فیلم هنوز یک ضعف بزرگ دارد؛ آن هم پایان نامنسجم و شتاب‌زده آن است که بیش از حد کلیشه‌ای است. نبرد نهایی تا حدودی اغراق آمیز است و درخور یک پایان خوب نیست. پایان ضعیف، تنها مانعی است که نمی‌گذارد فیلم The Wolverine بهترین فیلم اقتباس شده از مجموعه مردان ایکس باشد.

9. X-Men

دهه‌ها بود که طرفدارن، رویای ساخت یک فیلم بر اساس مجموعه کمیک مردان ایکس با بودجه کلان را در سر داشتند. برایان سینگر، کارگردان فیلم‌های موفق The Usual Suspects و Apt Pupil بالاخره بعد از مدت‌ها سراغ ساخت یک فیلم ابرقهرمانی رفت و با اقتباس از تیم ابرقهرمانی مردان ایکس، توانست نظر مخاطبان را جلب کند. این فیلم در دهه 2000، تقریبا هالیوود را شگفت زده کرد.

در این فیلم، پاتریک استوارت در نقش پروفسور ایکس، هالی بری در نقش استورم، فمکه یانسن در نقش جین گری، جیمز مارسیدن در نقش سایکلاپس و هیو جکمن در نقش ولورین، هنرنمایی می‌کنند. ایان مک‌کلن، ستاره فیلم Apt Pupil در اینجا نقش شرور اصلی یعنی مگنیتو را بازی می‌کند. مگنیتو نقشه تبدیل کردن تمام بشریت به جهش یافته‌ها را در سر دارد و حال پروفسور ایکس و اعضای تیمش باید جلوی او را بگیرند.

فیلم X-Men کاملا متفاوت از چیزی بود که طرفداران ژانر ابرقهرمانی پیش از این دیده بودند. این فیلم ترکیبی از اکشن کمیکی منحصر به فرد و یک درام عمیقی بود که می‌توانست مخاطب را پای خود بنشاند. این فیلم ثابت کرد که یک اثر سینمایی موفق در ژانر ابرقهرمانی، می‌تواند موج جدیدی در هالیوود باشد که آینده پر فروشی داشته باشد. اگرچه این فیلم در اقتباس از منبع اصلی یعنی کمیک‌ها، آزادی عمل زیادی به خرج داد، اما در نهایت توانست با استفاده از هسته اصلی مردان ایکس، فیلمی درخور و سرگرم کننده بسازد. این فیلم هیو جکمن را به یک ستاره تبدیل کرد و او را وارد نقشی نمادین نمود که بیش از 20 سال به ایفای آن پرداخت.

8. Deadpool 2

پس از موفقیت بزرگ فیلم مستقل ددپول، رایان رینولدز در فیلم Deadpool 2 بازگشت تا دوباره در ژانر ابرقهرمانی یک تکان بزرگی بدهد و جدول فروش را جا به جا کند. این فیلم با یک بودجه هنگفت ساخته شد و در آن یک تیم کامل از جهش یافته‌ها حضور داشتند.

داستان، از زمانی آغاز می‌شود که یک جنگجوی سایبرنتیک جهش‌یافته به نام کیبل با بازی جاش برولین، از آینده سر می‌رسد و دنبال پسربچه‌ای است که قرار است روزی به یک شرور تبدیل شود. ددپول، وظیفه نجات این کودک را برعهده می‌گیرد و برای اینکار یک تیم منحصر به فرد از جهش یافته‌ها را تشکیل می‌دهد. این تیم که در اصل با نام ایکس فورس شناخته می‌شوند، شامل دومینو، بیدلم، شتراستار و ونیشر است.

فیلم ددپول 2 به اندازه فیلم اول، پرهیاهو، ساختارشکن و خنده دار است. شخصیت‌های جدید دومینو کیبل، در این فیلم می‌درخشند و رایان رینولدز باری دیگر ثابت کرد که مناسب‌ترین گزینه برای بازی در نقش این ضد قهرمان دیوانه است. او همچنان شوخ‌طبعی رکیک خود را دارد و با کنایه‌های گزنده و شکستن دیوار چهارم، مخاطب را سرگرم می‌کند. با وجود اینکه این دنباله، بودجه بیشتر در اختیار داشت و از نظر شلوغی و اکشن، نسبت به فیلم قبلی جلوتر بود، اما هیچ وقت نتوانست آن تازگی و طراوت فیلم اول را تکرار کند. با این حال، این فیلم یک موفقیت تجاری بزرگ بود و باعث شد تا ساخت نسخه سوم تضمین شود. نسخه‌ای اکنون با حضور ولورین ساخته و منتشر شده است.

7. X2: X-Men United

این فیلم به جرات می‌توان گفت از معدود دنباله‌هایی است که حتی از فیلم اول هم بهتر است. نخستین سکانس این فیلم، یک آغاز چشمگیر با یک جهش‌یافته جدید به نام نایت‌کراولر است. این شخصیت قدرت جابه‌جایی لحظه‌ای دارد و با استفاده از این قدرت به کاخ سفید نفوذ می‌کند تا رئیس جمهور را ترور کند. بلافاصله مردان ایکس وارد عمل می‌شوند و این جهش یافته آبی رنگ را که مغزش را شست و شو دادند، نجات می‌دهند.

اما یک مشکل وجود دارد، دولت، تقصیر حمله به رئیس جمهور را گردن جهش‌یافته‌ها انداخته‌اند و به همین دلیل قصد شکار پروفسور ایکس و گروه ابرقهرمانش را دارد. نیروهای ویژه‌ ارتش به رهبری ویلیام استرایکر به مقر مردان ایکس حمله می‌کنند؛ همان کسی که لوگان را به وولورین تبدیل کرده بود.  

نبرد بین استاریکر و سرباز جهش یافته‌ او یعنی لوگان، باعث می‌شود مردان ایکس به نقشه شومی پی ببرند. دولت قصد نابودی همه جهش‌یافته‌های زمین را دارد. برای جلوگیری از این فاجعه، مردان ایکس و دیگر جهش‌یافتگان باید اختلاف‌هایشان را کنار بگذارند و با بزرگ‌ترین دشمنشان، یعنی مگنیتو، همکاری کنند.  

فیلم X2 با صحنه‌های اکشن بزرگ‌تر، جلوه‌های ویژه‌ دیدنی‌تر، اعضای جدیدی چون آیس‌من، نایت‌کراولر و پایرو، و تمرکز دوباره بر گذشته‌ی وولورین هیو جکمن، توانست فروش بیشتری در گیشه به دست آورد و نقدهای بهتری هم دریافت کند؛ تا جایی که به یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های مجموعه‌ بین منتقدان و تماشاگران تبدیل شد.

6. X-Men: First Class

فیلم X-Men: First Class که در سال 2011 اکران شد، در اصل نوعی بازسازی از مجموعه مردان ایکس بود. متیو وان، کارگردان فیلم، این مجموعه را با گروه بازیگران جدیدی احیا کرد. جیمز مک‌آووی و مایکل فاسنبز در نقش‌های نسخه‌های جوان پروفسور ایکس و مگنیتو ظاهر شدند.

فیلم، داستان دوستی اولیه ‌پروفسور ایکس و مگنیتو را روایت می‌کند که به مرور به دشمنی و رقابت تبدیل می‌شود. کوین بیکن در نقش سباستین شاو، رهبر باشگاه هل‌فایر (گروهی نخبه از جهش‌یافته‌ها که به‌دلیل جنایات جنگی‌ در جنگ جهانی دوم، هدف سازمان سیا قرار گرفتند) ایفای نقش کرده است.  

وقتی مامور سیا، مویرا مک‌تاگرت با بازی رز بیرن، متوجه می‌شود که شاو یک جهش‌یافته است، از استاد چارلز می‌خواهد تا به عنوان یک مشاور به او کمک کند. این دو با کمک هم گروه کوچکی از جهش‌یافته‌ها را برای مقابله با شاو تشکیل می‌دهند، از جمله بیس، هاوک، میستیک و بنشی.

فیلم First Class، برخلاف فیلم‌های قبلی مردان ایکس، تمرکز اصلی‌اش روی شخصیت‌پردازی و روابط عمیق میان کاراکتر‌ها است. بازی درخشان گروه بازیگران باعث شد این فیلم شدیدا مورد تحسین قرار بگیرد و موفقیتی بزرگ به دست آورد؛ موفقیتی که راه را برای سه دنباله‌ی دیگر باز کرد و این مجموعه را برای نسل جدیدی از تماشاگران زنده کرد. این فیلم همچنین بسیاری از مخاطبان را برای نخستین‌بار با جنیفر لارنس آشنا کرد؛ بازیگری که مانند هیو جکمن، با بازی در فیلم‌های مردان ایکس به شهرت جهانی رسید.

5. Deadpool

سال 2016 بود که یکی از غیرمنتظره‌ترین فیلم‌های کمیک بوکی یعنی Deadpool اکران شد. این شخصیت در فیلم خاستگاه مردان ایکس یک حضور ناموفق و ناامید کننده با بازی رایان رینولدز داشت. حال بعد گذشت چندسال، رایان رینولدز بازهم به این نقش بازگشت و اینبار تمام طرفداران و مخاطبان را شوکه کرد.

این یک اتفاق خوب بود، این فیلم به یک موفقیت بزرگ و غافلگیرکننده تبدیل شد و در آن زمان، رکورددار پرفروش‌ترین فیلم با رده‌بندی سنی بزرگسال (R-rated) بود.  

در کنار رایان رینولدز، بازیگران فیلم عمدتا ناشناخته بودند، اما به لطف فیلمنامه‌ای هوشمندانه و اجرای شکستن دیوار چهارم توسط رینولدز، این فیلم خروجی منحصر به فرد و تازه‌ای به مخاطبان ارائه داد و مرزهای ژانر فیلم‌های ابرقهرمانی را جابه‌جا کرد.  

داستان فیلم درباره‌ی شخصین وید ویلسون، مزدور بی‌خیال است که تشخیص داده می‌شود سرطان وخیمی دارد. ویلسون داوطلب می‌شود تا تحت آزمایش یک سازمان دولتی مرموز قرار گیرد تا درمان شود. در همین آزمایش او به ددپول تبدیل می‌شود؛ یک قاتل جهش‌یافته‌ی شکست‌ناپذیر که کشتنش تقریبا محال است. اما وقتی ددپول از کنترل آن‌ها خارج می‌شود، آن‌ها دوست‌دخترش را گروگان می‌گیرند. ددپول با کمک دو عضو جدی و قانون‌مدار از مردان ایکس، مصمم می‌شود انتقام خود را بگیرد.  

این فیلم که سریع، خنده‌دار و خلاقانه بود، یک فیلم ابرقهرمانی پیشگام محسوب می‌شد که باعث شد همه در صنعت سینما درباره‌ی پتانسیل‌های فیلم‌های کمیک با رده‌بندی سنی بزرگسال تجدید نظر کنند.

4. Spider-Man

فیلم مردعنکبوتی، اولین اقتباس لایو اکشن پرهزینه از این شخصیت محبوب و دوست داشتنی است. البته، فیلم‌های کم هزینه و بی کیفیتی بودند که از این شخصیت ساخته شدند، اما این فیلم اولین پرداخت درست و مناسب از این شخصیت بود. این فیلم به کارگردانی سم ریمی، اسطوره‌ی ژانر وحشت و با بازی بازیگران نسبتا تازه‌وارد یعنی توبی مگوایر، کیرستن دانست و جیمز فرانکو در نقش‌های پیتر پارکر، مری جین واتسون و هری آزبورن، دقیقا همان ماجراجویی ابرقهرمانی رنگارنگی بود که مخاطبان دهه‌ها بود ندیده بودند. 

حضوره چهر‌ه شرور و شیطانی ویلم دفو در پشت نقاب گرین گابلین، این فیلم را به یکی از بی نقص‌ترین انتخاب‌های بازیگری در این ژانر تبدیل کرد.

داستان فیلم درباره‌ی دانش‌آموز دبیرستانی، پیتر پارکر است که توسط عنکبوت ‌آزمایشگاهی نیش زده می‌شود و قدرت‌های شگفت‌انگیز خزیدن روی دیوار و پرتاب تار را به دست می‌آورد. اما زمانی که او در جلوگیری از یک جنایتکار که در نهایت باعث مرگ عمویش بن می‌شود، شکست می‌خورد، سوگند یاد می‌کند که از قدرت‌هایش برای کار خیر استفاده کند و تبدیل به یک ابرقهرمان «مرد عنکبوتی» شود. در همین حین، پدر بهترین دوستش از یک سرم تجربی روی خود استفاده می‌کند و تبدیل به یک جنایتکار ابرقدرت می‌شود که به دنبال انتقام از کسانی است که به او ظلم کرده‌اند. اکنون وظیفه‌ی مرد عنکبوتی است که پیش از آنکه گرین گابلین ویرانی بزرگی در نیمی از شهر به بار آورد، جلوی او را بگیرد.  

فیلم Spider-Man که یک بلاک‌باستر واقعی بود، رکوردهای فروش را شکست و به اولین فیلمی تبدیل شد که در هفته‌ی اول اکران، بیش از 100 میلیون دلار فروش کرد. این موفقیت منجر به ساخت دو دنباله شد و مگوایر را برای بیش از یک نسل به عنوان مرد عنکبوتی نمادین معرفی کرد؛ سه‌گانه‌ی او سایه‌ای بر تمام آثار بعدی این ژانر افکند.

3. X-Men: Days Of Future Past

برای بیش از یک دهه، فیلم X2 به عنوان معیار و استاندارد طلایی در این مجموعه در نظر گرفته می‌شد، اما این وضعیت با فیلم Days Of Future Past کاملا تغییر کرد. این فیلم که توسط برایان سینگر ساخته شده بود، دوباره بازیگران‌ قبلی مانند هیو جکمن، پاتریک استوارت و ایان مک‌کلن را بازگرداند و گرد هم جمع کرد تا در کنار بازیگران جدید به ایفای نقش بپردازند.

داستان در آینده‌ای ویران‌شهری آغاز می‌شود که در آن دولت، جهش‌یافته‌ها را سرکوب کرده است. شخصیت ولورین به گذشته فرستاده می‌شود و در آنجا باید اعضای جوان‌تر مردان ایکس از جمله پروفسور ایکس که دچار سرخوردگی شده را با دشمنانشان مگنیتو، میستیک و دیگران متحد کند تا جلوی نقشه‌ای را بگیرند که در نهایت منجر به نابودی تقریبا کامل تمام جهش‌یافته‌ها خواهد شد.

ترکیب گروه‌های جدید و قدیمی بازیگران، با هدایت داستان توسط شخصیت ولورین، در نهایت یک موفقیت بزرگ بود. سینگر روی صندلی کارگردانی نشست و بهترین فیلم مردان ایکس تاریخ را ارائه داد. این فیلم یک اثر سرگرم‌کننده با جذابیت و عمق غافلگیرکننده بود. آشنایی سینگر با این جهان و شخصیت‌هایش باعث شد تا یک ماجراجویی اکشن دلپذیر و بی‌دردسر خلق کند. 

کارگردانی خوش‌ذوق او، همراه با چندین صحنه‌ی اکشن خیره‌کننده، از جمله معرفی جهش‌یافته‌ فوق‌سریع کوئیک‌سیلور با بازی ایوان پیترز، فیلم Days Of Future Past را به فراموش‌نشدنی‌ترین اثر این مجموعه تبدیل کرد.

2. Spider-Man 2

نسخه دوم فیلم مرد عنکبوتی سم ریمی، نمونه کاملی از یک دنباله است که توانست از اثر اصلی، پیشی بگیرد. این فیلم با همان عوامل قبلی کار‌خود را ادامه داد، با این تفاوت که آلفرد مولینا در نقش یکی از مشهورترین و قدیمی‌ترین دشمنان مردعنکبوتی یعنی دکتر اقتاپوس، ایفای نقش کرد.

دکتر اختاپوس دانشمندی کاریزماتیک است که در جستجویی وسواس‌گونه برای اثبات نظریه‌های انقلابی‌اش قرار دارد؛ او برای رسیدن به این هدف، حاضر است دست به هر کاری بزند.

پس از اینکه یک آزمایش، چهار بازوی فلزی با هوش مصنوعی را به بدن او پیوند می‌زند و ذهن او تحت تاثیر برنامه‌نویسی آن‌ها فاسد می‌شود، او به یک شرور بدطینت تبدیل می‌شود. حال، تنها مرد عنکبوتی است که می‌تواند جلوی او را بگیرد. اوضاع زمانی پیچیده‌تر می‌شود که هری آزبورن، دوست پیتر پارکر، دکتر اختاپوس را استخدام می‌کند تا در انتقام مرگ پدرش، نورمن، مرد عنکبوتی را به قتل برساند.

فیلم Spider-man 2 معیاری را تعیین کرد که تمام فیلم‌های کتاب‌های مصور ابرقهرمانی آینده بر اساس آن سنجیده شدند. دکتر اختاپوس حیله‌گر و شیطانی با بازی مولینا به الگویی برای شخصیت‌های شرور بعدی تبدیل شد. کارگردانی ریمی که نسبت به فیلم پیشین تقویت شده بود، ثابت کرد که فیلم‌های کتاب‌های مصور می‌توانند کمی ترسناک‌تر شوند. حتی راجر ابرت، منتقد مشهور که به سخت‌گیری بیش از حدش نسبت به فیلم‌های کمیک آن روزگار معروف بود، به این فیلم چهار ستاره داد و به سادگی گفت: «این همان چیزی است که یک فیلم ابرقهرمانی باید باشد.»

1. Logan

بر اساس مجله اینترنتی Looper، فیلم Logan در لیست بهترین فیلم های مارول که در MCU نیستند، در رتبه اول قرار دارد. به نظر من، این فیلم به مراتب از بسیاری از فیلم‌های دنیای سینمایی مارول هم جذاب‌تر بود. در حالی که اکثر فیلم‌های ابرقهرمانی ماجراجویی‌های پر سر و صدا و بسیار اکشن هستند، فیلم لوگان یک درام تاریک و تامل‌برانگیز درباره‌ی مردی سالخورده و ناامید است که در جستجوی معنای زندگی است. 

در آینده‌ای تیره و نه چندان دور، جهش‌یافته‌ها به یاغیانی تبدیل شده‌اند که هرکدام در گوشه‌ای از شهر به فعالیتی مشغول هستند. لوگان که در حال از دست دادن توانایی فوق‌العاده‌ی التیام خود است؛ او که از فرار کردن خسته شده است در نزدیکی مرز مکزیک، از پروفسور ایکس مسن و بیمار مراقبت می‌کند؛ تشنج‌های پروفسور هر کسی را که نزدیک او باشد تهدید می‌کند. اما وقتی او به دختربچه‌ای گمشده به نام لورا بر می‌خورد که به طرز عجیبی شبیه به خودش است مجبور می‌شود برای آخرین بار حس قهرمانی درونی‌اش را بپذیرد. لوگان سوگند می‌خورد که از او محافظت کند. در طول سفرشان، این سه نفر پیوندی عمیق برقرار می‌کنند و به یکدیگر می‌آموزند که خانواده بودن به چه معناست.

این فیلم تا زمان اکران فیلم Deadpool And Wolverine آخرین حضور هیو جکن در نقش ولورین بود. او در این نقش درخشان‌تر از همیشه ظاهر شد و چیز‌های جدیدی هم از اجرای خود و هم از لایه‌های عمیق لوگان به مخاطبان ارائه داد. 

در طول تاریخ سینمای ابرقهرمانی قبل و بعد از این فیلم، آثار زیادی تلاش کردند تا یک روایت کمیک بوکی واقع‌گرا و خشن ارائه دهند، اما هیچکدام نتوانستند به درستی و کاملی کاری که لوگان کرد، فیلم‌شان را بسازند.

این فیلم به لطف شخصیت‌های عمیق و بازی‌های قدرتمند جکمن، استوارت و کین، دارای یک حس اصالت و واقع‌گرایی محسوس است. این اثر از لحاظ احساسی تاثیرگذار و تکان‌دهنده است. به گونه‌ای که به آن کمک می‌کند تا از ژانر فیلم‌های ابرقهرمانی فراتر رود.

سخن آخر

استودیو مارول قبل از اینکه دنیای سینمایی منسجم بسازد، فیلم‌های بسیار زیادی تولید و منتشر کرد که خارج از خط داستانی انتقام‌جویان بود. حتی بعضی از این فیلم‌ها مثل لوگان و ددپول هم‌زمان با توسعه انتقام‌جویان ساخته شدند. ما در این مقاله 12 مورد از بهترین فیلم های مارول که در MCU نیستند را به شما معرفی کردیم. به نظر شما کدام فیلم از مارول استودیو در این لیست جایش خالی است؟

منبع


0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

اشتراک گذاری

لینک های مفید