انیمیشن Predator: Killer of Killers جدیدترین اثر دنیای «غارتگران فضایی» است که اینبار به فرمت پویانمایی، روانه خانه مخاطبان شده. آیا این اثر به پای نسخههای لایو-اکشن میرسد؟ نقد کامل ویجیاتو را بخوانید!
یک زن وایکینگِ سِپَر بهدست، تسخیرشده توسط خشم انتقام. یک سامورایی ژاپنیِ غمگین و متمرکز. یک مکانیک آمریکایی مشتاق پرواز. هر یک از اینها متعلق به دورهای متفاوت هستند، اما آنچه آنها را به هم پیوند میدهد، اراده برای جنگیدن و تمایل به بقاست. و دقیقاً همینهاست که باعث میشود شکارچیان یا «غارتگرها»، که به مهارتهای شکارشان معروفند، آنها را به عنوان هدف انتخاب کنند.
دن تراختنبرگ بازگشته است، اینبار با همراهی جاشوا واسونگ، متخصص جلوههای بصری از استودیوی «Third Floor». این دو با هم یک فیلم انیمیشنی خلق کردهاند که اسطورهشناسی غارتگرها (که بهطور گستردهتر با نام «شکارچیان» شناخته میشوند) را گسترش میدهد. «غارتگر: قاتلِ قاتلان» بدون شک یک اثر بصری خیرهکننده است، پر از سکانسهای اکشنِ هوشمندانه و خوشساخت و البته چند ایده نیمبند؛ هرچند مطمئنم که برای بسیاری از تماشاگران، همینها کاملاً کافی خواهد بود.
طرحی جذاب، اما آیا اجرا موفق بود؟
ایده شکارچیان فضایی که در نقاط مختلف تاریخ زمین سفر میکنند و به دنبال شکارهای شایسته میگردند، جذاب است. پیش از این، سربازان جنگ ویتنام، پلیسهای شهری بتونی و یک جنگجوی کومانچی را دیدهایم (بهتر است از بقیه فیلمها یاد نکنیم). حالا تراختنبرگ ما را به شمال یخزده، ژاپنِ دوران باستان و میدانهای نبرد جنگ جهانی دوم میبرد و هر بار بر عناصر خاص هر دوره و مکان تمرکز میکند.
بله، تماشای تمام اینها لذتبخش است، اما در حین تماشا به این فکر کردم که احتمالاً بازی کردن با این ایده حتی جذابتر میشد. تصور کنید: شما یک شکارچی تبعیدی را کنترل میکنید که به دنبال شکار اهداف مختلف (در واقع باسهای هر منطقه) میگردد، از آنها مهارتها و تاکتیکهای جدید یاد میگیرد و در نهایت از این تجربیات برای به زانو درآوردن رهبر قبیله خودش استفاده میکند.
این فرمول یک دستورالعمل عالی برای یک بازی اکشن است! فقط کاش یوبیسافت سازنده آن نباشد، وگرنه به جای شکار هدفها، مجبور میشدیم پرچم پیدا کنیم و به روستاییان کمک کنیم حیوانات گمشده در ویرانهها را بیابیم!
داستانی سطحی و بهانهای
به نظرم ضعیفترین بخش این اثر جدید دیزنی زیر نظر فاکس قرن بیستم، داستان آن است. در واقع ما با سه اپیزود کوتاه حدوداً بیستدقیقهای روبهرو هستیم که شخصیتهای اصلی آنها در نهایت در یک نبرد نهایی گرد هم آورده میشوند. یک آنتولوژی کوچک با مخرج مشترکِ حضور یک شکارچی.
البته هر یک از این داستانها یک نقطه شروع نسبتاً جذاب دارند: «اورسا» (لینزی لاوانچی) به دنبال انتقام از مردی است که پدرش را کشته، و در عین حال به پسرش یاد میدهد چگونه یک جنگجوی خوب باشد؛ این بخش، اعتراف میکنم، روی من تأثیر گذاشت. «کنجی» و «کیوشی» (لوئیس اوزاوا) برادرانی بودند که سرنوشت و سنت آنها را در مسیری متضاد قرار داد. و در آخر «تورس» مکانیک جوان (ریک گونزالس) تنها کسی است که عمق تهدیدی که همقطارانش با آن روبهرو هستند را درک میکند.
اما با این تفاسیر نمیتوانم بگویم که اینها داستانهای کاملی هستند. ما فقط بخش کوچکی از آنها را میبینیم، فقط به اندازهای که بفهمیم شخصیتها چه کسانی هستند. اورسا یک جنگجوی بیباک است که خانواده برایش مهمترین چیز است. کنجی (فکر میکنم – مطمئن نیستم کدامشان کدام است) ترجیح میدهد اگر لازم نباشد نجنگد.
و تورس نیز بیشتر از بقیه، حتی افراد باتجربهتر از خودش، میفهمد. بله اینجا باید گفت، دلیلی برای دوست داشتن آنها وجود دارد، اما در نهایت «قاتلِ قاتلان» به عنوان یک فیلم داستانی با چند ایده جالب، عملکردی متوسط دارد. البته سازندگان این ضعف را با جنبههای دیگر جبران میکنند.
بالهای زیبا از مرگ
سکانسهای اکشن این فیلم بیچونوچرا در بالاترین سطح اجرا شدهاند. هنگام تماشای آنها، ناگهان متوجه چیزی شدم که این روزها تقریباً نادر است: هر نما در اینجا وظیفه خاصی دارد. هر کدام از آنها مانند یک قطعه از پازل است که یک نبرد بزرگتر را میسازد، بخشی ضروری از کُل که با ریتم صحنه طراحی شده است.
گاهی اوقات این صحنهها تقریباً شبیه موزیکویدئو میشوند، شما میفهمید که چه اتفاقی میافتد و چرا، حتی میتوانید ریتم آن را با دست بزنید. علاوه بر این، از آنجا که با انیمیشن سروکار داریم، کارگردانان توانستهاند به رویاهایشان بال و پر بدهند و صحنههایی خلق کنند که در فیلم زنده اجرای آنها فوقالعاده دشوار بود.
در داستان اول، این یک حمله طولانی به مقر آنتاگونیست است که در یک نما فیلمبرداری شده. در ژاپن، کورئوگرافی نبردها با جزئیات و اِلمانهای متحرکش حیرتانگیز است. در آسمان، نمایشهای هوایی تورس را داریم که حتی تام کروز هم احتمالاً نمیتواند آنها را تکرار کند. البته این مسئله جنبه منفی هم دارد: بخشی از آنچه میبینیم بیش از حد بزرگنمایی شده به نظر میرسد و در این راه، واقعگرایی نمادین خود را از دست میدهد.
بر همین اساس من چندین بار با خودم فکر کردم: «چرا این صحنه را اینگونه ساختند؟» و «آیا اصلاً این کار معنی داشت؟». اما روشن است که دن تراختنبرگ کمی از منطق را فدای جلوههای بصری کرده است. احتمالاً این تصمیم درستی بوده، اما گاهی اوقات همچنان آزاردهنده است.
جلوههای بصری: زیبا اما ناکامل
سبک بصری فیلم، همان گرافیک سهبعدی استایلیزه و «دستساخته» است که این روزها بسیار محبوب شده؛ چیزی شبیه به «میتچلها در برابر ماشینها» یا آخرین فیلم «لاکپشتهای نینجا». این فرم از انیمیشن، رسانه بسیار جذابی است که به سازندگان اجازه میدهد تصاویری خیرهکننده خلق کنند، تصاویری که در مرز بین زندگی واقعی و یک رمان گرافیکی انیمیشنی قرار دارند.
به نظر میرسد که یکی از عناصر اجباری این سبک، فریمریت متغیر انیمیشن است که بسته به صحنه تغییر میکند. این تکنیک در «درون دنیای عنکبوتی» به کمال رسید، جایی که «مایلز» تازهکار با فریمریت پایینتر (تغییر تصویر در هر دو فریم) انیمیت شده بود، در حالی که «گوئن» و «پیتر» با تجربهتر، بهصورت روان و با فریمریت کامل حرکت میکردند. در پایان فیلم، وقتی مایلز اعتمادبهنفس پیدا میکند، انیمیشن او هم روان میشود، نمادی از رشد او به عنوان مرد-عنکبوتی.
خب با چنین تفسیری، خود من امیدوار بودم در اینجا هم چیزی مشابه ببینم، مثلاً اینکه شکارچیان همیشه روان حرکت کنند، در حالی که بقیه شخصیتها با فریمریت پایینتر، تا شکاف بین آنها و انسانها را نشان دهند. متأسفانه، چنین چیزی نیست. برخی نماها (مثلاً انفجارهای بزرگ) با کیفیت و جزئیات خیرهکننده هستند، اما تنها همین؛ چرا که مابقی کار با این جزئیات همراه نیست. حتی در بخش داستانی اولین قسمت فیلم، جنس فریمریت در ابتدا و زمانی که روی چهره شخصیت اصلی زوم میشود، کمی مشکل دارد، و این برای چنین اثر با کیفیتی حیف است.
جمعبندی: یک تجربه بصری خیرهکننده
«غارتگر: قاِتل قاتلان» یک اثر فوقالعاده بصری است. فیلمی که ارزش تماشا روی پرده بزرگ را دارد، با صدایی خوب (آیا فقط من شنیدم که نارنجکهای دودزا در ژاپن از صدای کلونسازی در «ناروتو» استفاده کردهاند؟) و فقط برای ۸۰ دقیقه فراموش کردن دنیای بیرون.
این انیمیشن از نظر داستانی بسیار ساده است، که حتی ممکن است برای کسانی که انتظار یک فیلم کلاسیک را داشتند کمی ناامیدکننده باشد، اما اگر میخواهید جنگجویانی خیرهکننده را ببینید که با روشهای مختلف و در محیطهای گوناگون میجنگند، با خیال راحت پای فیلم بنشینید. اگر هنوز ۱۵ ساله بودم، احتمالاً از این فیلم جدید تراختنبرگ کاملاً هیجانزده میشدم. اما به عنوان یک مرد بالای سیسال، آرزو میکنم که چیزی بیشتر میداشتم. امیدوارم در «غارتگر: سرزمینهای بایر» که در ادامه سال خواهد آمد، این آرزو برآورده شود.
چکیده کلام برای فیلمبازها
انیمیشن Predator: Killer of Killers اثری است که با جسارت، مرزهای فرنچایز را جابهجا میکند؛ نه با تکیه بر دیالوگهای پرطمطراق یا پیرنگهای پیچیده، بلکه با بالهای خشن و خیرهکننده از حرکت و رنگ. دن تراختنبرگ اینبار با تبدیل فریمها به بوم نقاشی، سه دوره تاریخی را به هم میدوزد: وایکینگهای یخزده شمال، ساموراییهای غرقشده در سنتهای ژاپنی، و سربازان جنگ جهانی دوم در آسمانهای دودگرفته.
هر فصل، با وجود کوتاهی، چنان انرژی و خلاقیتی در صحنههای نبرد دارد که گویی یک بازی ویدئویی نخبهپسند را روی پرده آوردهاند، با طراحی حرکاتی که هر ضربه تبر، هر چرخش شمشیر، و هر انفجار را به ضربهای شعرگونه تبدیل میکند. بله، شخصیتها عمق چندانی ندارند، اما آیا این واقعاً مهم است وقتی یک شکارچی فضایی با حرکاتی مرگبار، گویی از نقاشیهای باستانی بیرون جهیده، شما را برای ۸۰ دقیقه میخکوب صندلی میکند؟
این فیلم برای کسانی است که باور دارند سینما میتواند حتی در قالب یک «محصول فرعی» استودیویی، تجربهای اصیل باشد، تجربهای که نه با کلمات، بلکه با آدرنالین خالص و زیباییشناسی بیپروا شما را صدا میزند. اگر عاشق سینمایی هستید که نفستان را در سینه حبس میکند، این انیمیشن تاریک و درخشان دیزنی را از دست ندهید.
نقاط قوت:
– کورئوگرافی عالی نبردها
چند صحنه واقعاً خلاقانه
داستان اورسا میتواند دل را برباید
انیمیشن معمولاً بسیار چشمگیر است
نقاط ضعف:
اینها فقط طرحهای اولیه داستان هستند، بخشهای کوتاهی از آنها
پایانبندی خیرهکننده نیست
انیمیشن زیبا از تمام پتانسیل خود استفاده نکرده است
چند نکته عجیبوغریب در فیلمنامه، فقط برای افزایش جلوههای بصری
70
امتیاز ویجیاتو
«غارتگر: قاتلِ قاتلان» بیشتر شبیه یک آنتولوژی یا حتی مجموعهای از ایدههاست که کسی تصمیم گرفته از آنها یک فیلم بسازد. از نظر داستانی چیز خاصی ارائه نمیدهد، اما به عنوان یک سرگرمی دیداری-شنیداری، عملکرد بسیار خوبی دارد.
اگر از دنیای Predator لذت میبرید، نقد فیلم Prey (2022) را هم بخوانید.
نظر شما درباره این انیمیشن چیست؟ آیا آن را دیدهاید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید!