- 2025-02-05
سما بابایی | میر سعید مولویان بعد از حضورِ موفقاش در فیلمِ «تومان» و «جنگل پرتقال»، امسال با «ناتور دشت» در جشنواره حضور دارد و تا اینجای کار، یکی از دقیقترین و حسابشدهترین بازیهای فیلمهای به نمایش درآمده را ارائه داده است. او که بیشتر بهعنوان نویسنده، بازیگر و مشاور کارگردان در فضای تئاتر شناخته میشود، با انتخابهای حسابشدهاش در سینما و نوع بازیاش به هنرپیشهای قابلِ اعتنا بدل شده است.
به گزارش فیلمنیوز، به دلیلِ حضور او در «ناتوردشت» و همبازی شدناش با بازیگرانِ شناختهشدهای چون هادی حجازیفر، بابک کریمی، سعید آقاخانی و … نگاهی داریم به بازی او در این فیلم:
ویژگی ظاهری | اولین چیزی که در مواجهه با شخصیت مولویان در ناتور دشت به چشم میآید، گریم هوشمندانهی اوست. اتفاق در یک روستا رخ میدهد؛ اما چهرهی میرسعید میتواند متعلق به هر کجا باشد. کارگردان برخلافِ برخی از فیلمهایی که فضایشان در روستا میگذرد، اصراری به پوشاندنِ لباسِ روستایی یا داشتنِ لهجهی خاص در برخی از شخصیتها از جمله «آیهان» نداشته است. مدل موها، چهرهی خسته و سایههای عمیق دور چشمهای «آیهان» به همراهِ آن تیکِ مداومِ چشمهایش که با باز و بستهکردنِ غیرارادی همراه است، برخلافِ نامزدش یا چند شخصیتِ دیگر، آیکونهایی فرامتنی است. گریم و لباس او اما، همه نشانههایی از درونیات مردی است که اگرچه گذشتهی چندان پاکی نداشته است؛ اما حالا عشق را به معنای عمیقِ آن در وجود خود احساس میکند و حالا کارِ خلافکردنش نیز نوعی تلاش برای حلِ مشکلی است که خانوادهی زنی که پنهانی به عقدش درآورده، با آن روبهروست. آیهان در لحظه به لحظهی فیلم با بحران روبهروست، با یک ترسِ عمیق و هر لحظه در آستانهی فروپاشی است. گریم او بهگونهای است که از همان لحظهی اول، تصویری ملموس از فردی با ذهنی آشفته و درگیر را به مخاطب القا میکند.
میرسعید مولویان نقش کاراکتری به نام «آیهان» را در فیلم «ناتور دشت» بازی میکند.
اهمیت نقش | نقشآفرینی مولویان در ناتور دشت از آن جنس بازیهایی است که میتواند به نقطهی عطفی در کارنامهی یک بازیگر تبدیل شود. با داستان و فضایی که فیلم دارد، او و احمد پیران، دو نقشِ اصلی و مرکز توجه هستند و مولویان از این فرصت به نفعِ خود بهره بُرده است. او در هر سکانسی که حضور دارد، صحنه را از آنِ خود کرده است. بازیگرِ مقابلِ او، بازیگری کاربلد چون حجازیفر است؛ اما میر سعید بدون آنکه بازیاش از فیلم بیرون بزند یا در دام اغراق بیفتد، با او هماوردی کرده است. در ناتور دشت، مولویان نقشِ شخصیتی را ایفا میکند که هم زخمخورده است و هم در حالِ زخمزدن. او انگار با دنیا سرِ جنگ دارد، حتی با احمد پیران که جز خوبی به او نکرده و چون پدری او را زیرِ بال و پر خود گرفته است؛ او اما بیش از همه با خود در جنگ است. او دقیقاً در همان نقطهای ایستاده که باید و مرز میان درونی بودن و بیرونی کردن احساسات را به خوبی نشان داده است. . این همان چالشی است که بسیاری از بازیگران از پس آن برنمیآیند. بازی در لبهی پرتگاه احساسی، بدون سقوط به ورطهی تصنع.
میر سعید مولویان در ناتور دشت به خوبی مخاطب را با کاراکتر خود همراه میکند.
جنس بازی | یکی از ظریفترین و در عین حال تأثیرگذارترین ابزارهایی که مولویان در این فیلم به کار گرفته، تیک عصبی چشمهایش است که نشانهای از تنش درونی و اضطرابی را که مدام در حال سرکوب آن است، نشان میدهد . او از جزئیاتِ دیگری چون مشت کردنِ دستهای خود یا جویدنِ ناخنهایش بهره برده تا تمام اضطرابهای ممکنِ مردی که بد نیست؛ اما کار بدی کرده را نمایان کند. اینها را میتوان همه از مهارتی دانست که مولویان به لطف پیشینهی تئاتری خود به دست آورده است. او روی بیان، بدن و ریتمِ بازی خود کنترل دارد و تصویری کامل از شخصیت ارائه میدهد. ناتور دشت میتواند فیلمی باشد که سینمای ایران را با یک بازیگر تازهنفس و جدی آشنا کند. او شانس جدی برای کسب سیمرغ بازیگری دارد. سینمای ایران همواره به بازیگرانی نیاز داشته که نه صرفاً بر پایهی چهره، بلکه به دلیل مهارت و درک عمیقشان از نقش، بدرخشند و حالا میرسعید بازیگری است که اگر مسیر درستی را در سینما دنبال کند، میتواند در سالهای آینده، به یکی از مهمترین چهرههای بازیگری ایران تبدیل شود.