راهنماتو-وقتی والدین فریاد میزنند، میتوان فهمید که ناراحت هستند. وقتی سکوت میکنند، حس میشود که ناامید هستند. اینها اصول اولیه تربیت فرزند هستند، اما همیشه بیشتر از اینها وجود دارد. روان انسان پیچیده است و درک اینکه رفتارهای والدین چطور بر خوشبختی فرزندشان تأثیر میگذارد، کار آسانی نیست.
به گزارش راهنماتو، متأسفانه بعضی از والدین به اشتباه مهارتهایی را یاد میگیرند که باعث ایجاد احساس غم و اضطراب در فرزندانشان میشود. آنها رفتارهایی دارند که روانشناسان معتقدند میتواند بیاعتمادی و افسردگی در کودک ایجاد کند. در ادامه به بررسی ۸ مورد از این رفتارها میپردازیم.
1.بی تفاوت بودن نسبت به نیازهای عاطفی کودک
احساسات مثل اسبهای وحشی هستند؛ ناگهانی و غیرقابل پیشبینی. ممکن است والدین متوجه نباشند که نیازهای احساسی فرزندشان چقدر مهم است. وقتی این نیازها نادیده گرفته شود، کودک ممکن است احساس بیپناهی کند.
مثال: والدین ممکن است تصور کنند که با گفتن جمله «باید یاد بگیری که سختیها رو تحمل کنی»، در حال آموزش تابآوری به فرزندشان هستند. اما این رفتار میتواند باعث ایجاد آشفتگی درونی در کودک شود. او احساس میکند که در موقعیتهای سخت تنها و بیپناه است. والدین میتوانند با گوش دادن به احساسات کودک و تایید آنها، کمک کنند که او احساس امنیت کند و از این وضعیت عبور کند.
2. انتظارات غیرواقعی داشتن از کودک
والدین گاهی بدون توجه به تواناییها و ویژگیهای فرزندشان، انتظارات غیرواقعی دارند. این نوع انتظارات میتواند باعث ایجاد اضطراب و فشار بیمورد در کودک شود.
مثال: اگر والدین همیشه از فرزندشان بخواهند که فقط نمرات عالی بگیرد، این فشار ممکن است باعث شود کودک هر بار که نمره پایینتری میگیرد، احساس شکست کند. در عوض، بهتر است والدین بر تلاش و پیشرفت تمرکز کنند، نه فقط نتیجه. اینگونه کودک احساس رضایت بیشتری از تلاشهای خود خواهد داشت.
3.کمبود محبت
محبت و توجه، یکی از ارکان سلامت احساسی کودکان است. گاهی اوقات یک بغل ساده یا یک نوازش میتواند به کودک این احساس را بدهد که «تو دوست داشته میشوی». این رفتارها به کودک احساس امنیت میدهند و او را از نگرانی و اضطراب دور میکنند.
مثال: وقتی کودک پس از یک روز سخت از مدرسه به خانه میآید، یک بغل یا یک عبارت محبتآمیز مثل «خیلی دلم برات تنگ شده بود» میتواند تأثیر زیادی در کاهش احساس تنهایی و اضطراب او داشته باشد.
4.انتقاد بیش از حد از کودک
انتقاد میتواند مفید باشد، اما وقتی مداوم و بیرحمانه باشد، میتواند اعتماد به نفس کودک را کاهش دهد. سرزنشهای پیدرپی باعث میشود که کودک احساس بیارزشی کند.
مثال: وقتی والدین به طور مداوم به کودک تشر بزنند که «چرا همیشه این اشتباه رو میکنی؟»، این نوع انتقاد باعث میشود کودک خود را ناکارآمد ببیند و اعتماد به نفسش کاهش یابد. بهتر است والدین در کنار انتقاد، تلاشهای کودک را تحسین کنند و به او نشان دهند که از اشتباهات میتوان درس گرفت.
5.بیثباتی در نظم و قوانین
وقتی قوانین خانه هر روز تغییر میکند، کودک احساس سردرگمی و ناامنی میکند. اگر کودک نادرستیهایی انجام دهد و هیچگاه پیامدهای مشخصی نبیند، نمیتواند رفتار خود را به درستی ارزیابی کند.
مثال: یک روز کودک اجازه دارد تا دیروقت بیدار بماند، اما روز بعد با قوانین سختگیرانهای روبهرو میشود. این نوع بیثباتی میتواند باعث ایجاد اضطراب و سرخوردگی در کودک شود.
6.حمایت بیش از حد از کودک
بعضی والدین میخواهند از فرزندشان در برابر هرگونه آسیبی محافظت کنند، اما این حمایت بیش از حد میتواند باعث شود که کودک نتواند مهارتهای لازم برای مواجهه با مشکلات زندگی را یاد بگیرد.
مثال: وقتی والدین همیشه فرزند خود را از هر گونه مشکل دور نگه میدارند، کودک در مواجهه با چالشهای واقعی زندگی ممکن است دچار ترس و اضطراب شود. والدین باید فضایی را ایجاد کنند که کودک به تدریج با مشکلات کوچک روبهرو شود و مهارتهای حل مسئله را یاد بگیرد.
7. کمبود ارتباطات باز و صادقانه
اگر والدین فرصتی برای گفتوگوی صادقانه با فرزندشان نداشته باشند، کودک ممکن است احساس کند که هیچکس به احساساتش توجه نمیکند. این عدم ارتباط میتواند باعث ایجاد احساس بیارزشی در کودک شود.
مثال: گاهی اوقات والدین به جای گوش دادن به فرزندشان، تنها نصیحت میکنند. اما وقتی والدین به کودک اجازه میدهند تا آزادانه احساسات خود را بیان کند و با او صحبت کنند، کودک احساس میکند که شنیده میشود و ارزش دارد.
8.نداشتن الگوی مثبت
کودکان از رفتارهای والدین بیشتر از هر چیز دیگری یاد میگیرند. اگر والدین الگوهای رفتاری منفی داشته باشند، کودکان آنها را به عنوان نُرم زندگی خود میپذیرند.
مثال: اگر والدین در برابر مشکلات همیشه با عصبانیت و ناامیدی واکنش نشان دهند، کودک نیز همین رفتارها را یاد میگیرد. والدین باید با رفتار خود به کودک نشان دهند که چطور باید با مشکلات زندگی صبور و شجاعانه برخورد کرد.