رقابت و جدال میان دو عضو یک خانواده بر سر یک عشق مشترک، موضوع فیلم‌ها و سریال‌های زیادی بوده است. خیلی وقت‌ها این عشق مثلثی بین دو برادر، دو خواهر یا یک مادر و دختر و پدر و پسر آشکار شده و پیچیدگی زیادی به همراه داشته است اما بعضی اوقات صرفا با دسیسه‌چینی یکی از طرفین پیش رفته و هیچ‌گاه مستقیم اشاره‌ای به آن نشده است. از ا بتدای سال 1404 سه فیلم روی پرده سینماها رفته است که ماجرای آنها یک جورهایی با این روابط مثلثی خانوادگی گره خورده است. درست است که «پیر پسر»، «زن و بچه» و «غریزه» ماجراهایی متفاوت دارند اما در این رقابت و جدال خانوادگی مشترک‌اند.
به گزارش فیلم‌نیوز، به بهانه اکران فیلم «غریزه» به کارگردانی سیاوش اسعدی، مروری داریم بر آثاری که ماجرای‌شان با رقابت خانوادگی بر سر یک رابطه یا عشق گره خورده است.
غزل | مسعود کیمیایی | 1355
رقابت عشقی دو برادر برای رابطه با زنی به نام «غزل»
فیلم غزل به کارگردانی مسعود کیمیایی، یکی از آثار دراماتیک و جنجالی سینمای ایران پیش از انقلاب است. کیمیایی در این فیلم یکی از سینمایی‌ترین تقابل‌های دو برادر را به تصویرکشیده است. داستان اختلاف آنها هم سر یک زن به نام «غزل» شکل می‌گیرد. یک طرف ماجرا برادربزرگ‌تر است که حجت نام دارد و نقش آن را محمدعلی فردین بازی می‌کند و طرف دیگر برادر کوچک‌تر که فرامرز قریبیان نقش آن را برعهده دارد. آنها هر دو دلبسته‌ی زنی به نام غزل می‌شوند غزل که زنی است با گذشته‌ای پرحاشیه، وارد زندگی این دو برابر می‌شود؛ اما شور و شیفتگی هر دو برادر را برمی‌انگیزد و رابطه پیچیده‌ای بین این سه نفر شکل می‌گیرد. برادرها نمی‌توانند بر سر اینکه غزل با کدام‌یکی‌شان باشد به نقطه مشترکی برسند و سرانجام غزل را به مسلخ می‌برند.
شام آخر | فریدون جیرانی | 1380
«مانی» عاشق مادر نامزدش در فیلم «شام آخر» می‌شود.
«شام آخر» سال 1380 درحالی ساخته شد که هنوز سینمای ایران از فضای بسته دهه هفتاد خارج نشده بود. به همین جهت اثری ساختارشکن در کارنامه فریدون جیرانی به حساب می‌آمد. جیرانی با این فیلم الگوی مادر را در سینمای ایران تغییر داد. مادر این فیلم، مهین مشرقی، زنی بود که با وجود استعداد بالا و جایگاه بسیار مهمش به عنوان یک استاد دانشگاه، کماکان تحت سلطه همسرش قرار داشت و در بیست‌وشش سال زندگی مشترک، هیچ‌وقت طعم عشق را نشنیده بود. وقتی با ابراز عشق یکی از دانشجویانش مانی که هم‌سن‌وسال دخترش بود مواجه می‌شد، ابتدا نمی‌پذیرفت و این مسئله را انکار می‌کرد. او می‌دانست دخترش به شدت عاشق مانی است و نمی‌تواند از او دل بکند اما نهایتا تصمیم می‌گرفت یکبار هم که شده فقط به خاطر دل خودش کاری را انجام دهد و به خواستگاری مانی جواب مثبت می‌داد. رابطه عاشقانه آنها طولی نمی‌کشید چون دختر همان روزهای اول ازدواج مهین و مانی سر می‌رسید و هردو را با گلوله می‌کشت.
شهرزاد | حسن فتحی | 1394
عشق توامان «فزهاد» و «قباد» به دختری به نام «شهرزاد» محور درام سریال «شهرزاد» است.
در سریال «شهرزاد» این روابط را به شکلی دیگر شاهد بودیم. بزرگ آقا که دل در گرو شهرزاد داشت، برای اینکه جلوی ازدواج او را با فرهاد بگیرد، او را مجبور می‌کرد به عقد دامادش قباد دربیاید. از آنجایی که قباد از نظر بزرگ‌آقا کاراکتری لاابالی و بی‌مصرف بود تهدیدی برایش به حساب نمی‌آمد. با این حال قباد به شهرزاد علاقه‌مند می‌شد و تحمل این عشق از سوی بزرگ‌آقا امکان‌پذیر نبود. به همین دلیل هم بعد از به دنیا آمدن پسرشان، دیگر اجازه نمی‌دهد آنها کنار هم بمانند و به بهانه آسیب دیدن دخترش شیرین، آنها را مجبور به طلاق می‌کند. ظاهرا هیچ‌کس متوجه نمی‌شود علت این اقدام بزرگ‌آقا چیست و چرا دست به چنین کاری زده است چون عشق بزرگ‌آقا به شهرزاد خیلی ضمنی و ظریف در داستان وجود دارد؛ عشقی که موتور بسیاری از تصمیم‌های اوست اما هیچ‌وقت به صورت مستقیم بر زبان نمی‌آید.
پیر پسر | اکتای براهنی | 1400
«پیر پسر» روایتی است از رقابت یک پدر و پسر بر سر زنی به نام «رعنا»
در فیلم «پیر پسر» اکتای براهنی، رقابت میان پدر و پسر برای رسیدن به یک زن، موقعیتی پیچیده و عجیب پیدا می‌کند. غلام باستانی، مردی قدرتمند و مستبد، طبقه بالای خانه‌اش را به زنی هنرمند به نام رعنا اجاره می‌دهد. او از همان ابتدا به فکر برقراری رابطه با رعناست و حتی در جمع دوستانش شرط می‌بندد هرطور شده رعنا را تصاحب کند. در این بین علی، پسر غلام باستانی که تا چهل سالگی رابطه‌ای نداشته و عشق را تجربه نکرده، به رعنا دل می‌بندد. درحالیکه رعنا هم به علی دلبسته شده، غلام اجازه پیش رفتن این رابطه را نمی‌دهد و با وعده پول زیاد به رعنا، او را می‌خرد و مقابل عشق آنها می‌ایستد. این ماجرا اما ادامه‌ای ندارد و رعنا از یک جایی به بعد نمی‌تواند با این شیوه پیش رود اما غلام آدمی نیست که از کسی نه بشنود و وضعیت به سمتی دیگر می‌رود. در این جا ماجرا عشق مثلثی نیست چون غلام عاشق رعنا نیست و این میل بی‌حد به تسلط و ابراز قدرت است که او را وا می‌دارد مقابل پسرش بایستد.
غریزه | سیاوش اسدی | 1400
دختر جوانی که در «غریزه» میان یک پدر و پسر فاصله می‌اندازد.
در فیلم سینمایی «غریزه» که این روزها روی پرده سینماهاست، با عشق مثلثی میان یک پدر و یک پسر نواجوان روبه‌رو هستیم. داستان با ورود یک مادر و دختر به منزل رسول؛ مرد میانسالی که سال‌هاست همسرش را از دست داده و حالا قصد ازدواج با زنی هم‌سن‌وسال خودش را دارد شروع می‌شود. پسر رسول به محض ورود مهمان‌ها به دختر نوجوان علاقه‌مند می‌شود و این علاقه در طول فیلم مدام بالاتر می‌رود. از سوی دیگر مادر دختر رازی را برای رسول فاش می‌کند و از او می‌خواهد برای اینکه دخترش بدنام نشود، صوری با او ازدواج کند. رسول ابتدا شک می‌کند اما از یک جایی به بعد به دختر دل می‌بندد و تصمیم می‌گیرد خواسته‌ی مادر را عملی کند. اینجاست که عشق مثلثی شکل می‌گیرد و پدر میانسال و پسر نوجوان برای رسیدن به دختر مقابل هم قرار می‌گیرند. داستان فیلم در دهه سی و چهل می‌گذرد و متفاوت بودن روابط هم به شکل‌گیری این موقعیت کمک بیشتری می‌کند.
رهایم کن | شهرام شاه‌حسینی | 1401
«مارال» دختری است که دوبرادر به نام‌های «حاتم« و «هاتف» عاشقش می‌شوند.
در سریال «رهایم کن» به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی، اصل درام برمبنای اختلاف میان دو برادر به نام‌های حاتم و هاتف شکل می‌گیرد. علت اختلافشان به دختری به نام مارال برمی‌گردد. دختری که به لحاظ طبقه اجتماعی موقعیتی بسیار پایین‌تر از خانواده نایب‌سرخی دارد و مدام از سوی پدر خانواده آنها تحقیر می‌شود. حاتم با بازی محسن تنابنده از مدت‌ها قبل به مارال علاقه‌مند شده و با او قرار ازدواج گذاشته است اما یکمرتبه برادر کوچک‌ترش هاتف سر می‌رسد و بدون اینکه از عشق میان آنها چیزی بداند به مارال ابراز علاقه می‌کند. روابط این دو برادر مدام پیچیده‌تر می‌شود تا اینکه در این بین ماجرای این عشق به نحوی با مسائل سیاسی دوران خود گره می‌خورد و دست داشتن هاتف در مرگ برادر مارال، مسئله را پیچیده‌تر می‌کند و کار را به فرار و نهایتا مرگ می‌کشاند.
زن و بچه | سعید روستایی | 1403
حمید در فیلم «زن و بچه» رابطه دو خواهر را بهم می‌زند.
در فیلم «زن و بچه» با پرستاری به نام مهناز روبه‌رو هستیم؛ زنی مستقل که توانسته است بعد از همسرش به زندگی با فرزندانش خو بگیرد و پس از مدت‌ها وارد یک رابطه شود. او ابتدای فیلم قصد دارد با راننده آمبولانس بیمارستان ازدواج کند اما در مراسم خواستگاری، داماد به مهری، خواهر مهناز علاقه‌مند می‌شود و رابطه آنها بهم می‌ریزد. با مرگ پسر مهناز، وضعیت روحی او به شدت آسیب می‌بیند و پس از مدتی متوجه می‌شود خواهرش هم به راننده آمبولانس علاقه‌مند شده بین آنها رابطه‌ای شکل گرفته است. مهناز ابتدا با خواهرش جدال می‌کند و وقتی می‌بیند به جایی نمی‌رسد وارد جنگ اصلی با مرد می‌شود اما نهایتا نمی‌تواند جلوی ازدواج آنها را بگیرد. این موقعیت زخمی جدی به مهناز وارد می‌کند و مسیر حرکتش را در طول فیلم تغییر می‌دهد.
اخبار مشابه
