مثل ساختهی پیشین زک کرگر، Barbarian، فیلم Weapons نیز آمیزهای است از بیرحمی لذتبخش، شگفتیهای پیدرپی، طنزی بیپروا و فضایی که نفرینشدگی در تار و پود آن جریان دارد. با این حال، اگر Barbarian بیشتر شبیه سه فیلم جداگانه بود که روی هم چسبانده شدهاند، Weapons انسجام خیرهکنندهای دارد. هرچند همچنان از روایت فصلبندیشده استفاده میکند، اما در نهایت یک کابوس یکپارچه و منسجم را پیش چشم مخاطب میگذارد. ساختاری که در دستانی کممهارت میتوانست صرفاً یک ترفند نمایشی جلوه کند، در کار کرگر با دقتی مثالزدنی به ابزاری بدل میشود برای تشدید هراس، تنش و درگیر کردن عاطفی تماشاگر؛ هر بخش همچون قطعهای تنظیمشده با وسواس، پلهپله بار روانی فیلم را سنگینتر میکند. در ادامه با نقد فیلم Weapons همراه ویجیاتو باشید.
داستان فیلم Weapons روایتی چندلایه ارائه میدهد که همچون گردابی به دور یک معمای هولناک میچرخد: ناپدید شدن ناگهانی ۱۷ دانشآموز در شهری آرام در آمریکا، درست در ساعت ۲:۱۷ بامداد؛ هنگامی که همگی بیهیچ نشانهای تختهایشان را ترک کردهاند. با گسترش موج اندوه، سوءظن و هذیانزدگی در دل جامعه، فیلم داستان مجموعهای از شخصیتهای ظاهراً بیارتباط را دنبال میکند که سرانجام در هم تنیده شده و حقیقتی شوم و مشترک را آشکار میسازند. با هر فصل، وحشت عمق بیشتری مییابد و فیلم پلهپله به سوی نقطهی اوج شوکآور و قواعدشکنانهای پیش میرود که مشابهش پیشتر بر پردهی سینما دیده نشده است.
پیامدهای این تراژدی، شهر میبروک را به صحنهی خشم و انتقام بدل میکند؛ جایی که تیغ اتهام والدین متوجه معلم مدرسه، «جاستین گندی» (جولیا گارنر) میشود. برای خانوادهها، او یا همدست ماجراست یا از سر غفلت مقصر؛ قضاوتهایی که تماماً بر شایعات استوارند. «مدیر مدرسه، مارکوس» (بندیکت وانگ) اما این محکومیتها را باور ندارد؛ جز اعتیاد به الکل، تنها گناه جاستین علاقه و توجه بیش از حد به شاگردانش است. با این حال، برای «آرچر گراف» (جاش برولین)، پدری داغدیده، همین نزدیکی کافی است تا او جاستین را جادوگر بنامد. در همین زمان، پلیس قادر به یافتن هیچ سرنخ معناداری نیست و تازه «افسر پل مورگان» (آلدن ارنرایک) بیشتر سرگرم شکنجهی معتادان آوارهای چون «جیمز» (آستین آبرامز) است تا جستوجوی کودکان گمشده. در غیاب هرگونه حمایت نهادی، جاستین و آرچر بهطور جداگانه تحقیقاتی شخصی را آغاز میکنند؛ تحقیقاتی که سرانجام آنها را به تنها کودک باقیمانده میرساند: «الکس لیلی» (کری کریستوفر)، پسربچهای که زندگی خانگیاش پر از نشانههای هشدارآمیز است، نشانههایی که جامعه عمداً یا سهواً چشم بر آنها بسته است.
همچون Barbarian، کرگر از ساختار روایی «چرخش ناگهانی» بهره میگیرد؛ روایتی که تا اوج تنش بالا میرود و سپس زاویهی دید را به شخصیت دیگری واگذار میکند. اما آنچه Weapons را از دیگر فیلمهایی که با این الگوی پازلگونه ساخته شدهاند متمایز میسازد، تسلط کرگر بر «لحن» است؛ مهارتی که ریشه در سابقهی او در کمدی دارد. هرچند فیلم در ظاهر همچون درامی حومهنشین پیش میرود که دربارهی تقلاهای آدمها با فقدانی توضیحناپذیر است (که بهزودی بیشتر به آن پرداخته میشود)، اما زیرپوست آن، پارانویا و بدگمانیِ شهر کوچک، رفتهرفته جای خود را به تمایلات ابسورد و غریب کارگردان میدهد. در جهانی که کرگر ترسیم میکند، آنچه کمتر انتظار داریم، اغلب همان چیزی است که یا بیشترین خنده را برمیانگیزد و یا هراسانگیزترین کابوس را خلق میکند؛ درست همانگونه که در «موتورسواری مامانها» یا شخصیت «مادر» در Barbarian دیدهایم.
فیلم در عین تاریکی و سوگ، بامزه است؛ ابتدا پراکنده و خفیف، و در پایان به شکلی رعدآسا و خندهآور. کرگر، که پس از مرگ ناگهانی «تروور مور»، همکار و دوست نزدیکش در گروه The Whitest Kids U’Know، درگیر بیثباتی عاطفی شد، حالا هر شخصیت اهل میبروک را در شکنندهترین لحظهی زندگیاش میگیرد و با نوعی سرخوشی بیپروا نشان میدهد که آنان چقدر در برابر رنج و سردرگمی خویش بیقدرتاند. کسی که پیشاپیش متزلزل است، بهسادگی به زمین میافتد؛ حقیقتی که Weapons آن را همزمان به تراژدی و به کمدی سیاه بدل میکند. در این روایت، «انسانهای رنجدیده، رنج را به دیگران منتقل میکنند»، تا همگی در چرخهای گرفتار شوند که ریشه در درد دیگری دارد.
چنانکه در Barbarian نیز دیده بودیم، کرگر در فیلم Weapons مرز میان وحشت و کمدی را محو میکند؛ قربانی و هیولا را به یکدیگر نزدیک میسازد و به شکلی مرموز، خشونت را به شوخطبعی بدل میکند. با این حال، برخلاف ظاهر پرشکوه و اعتمادبهنفس فیلم، Weapons چندان مشتاق «بیان ایدههای کلان» نیست. در بخشی از فیلم، به نظر میرسد قرار است به ریشهی خشمی بپردازد که آمریکا را به خودویرانی کشانده (برای نمونه در صحنهی کابوس، جایی که کاراکتری یک AR-15 غولآسا را در میان ابرها میبیند)، اما هرچه پیشتر میرویم، فیلم خود را جدیتر نمیگیرد، بلکه بیشتر در دل ابسوردیسم فرو میرود.
این اثر بهجای امیدواریهای کاذب دربارهی بازسازی انسان یا اغراق در امکان همدلی جمعی، سرشار به دل تاریکی جهانی میجهد که کنترلش را از دست داده است. ترکیب بیپروای طنز و آشوب، سطحیبودن نسبی شخصیتپردازی (مثلاً آرچر که تمام هستیاش خلاصه میشود در مردی مطلقه که افسوس میخورد هرگز به پسرش نگفته «دوستت دارم») و افسانهپردازی سطحی را جبران میکند. بهویژه در پانزده دقیقهی پایانی، فیلم چنان روانپریشی انتزاعی را با خشونت کارتونی گره میزند که به تعادلی شگفتانگیز میان کمدی اسکچ و وحشت کیوشی کوروساوا میرسد.
با این همه، حتی در بستر شاهکارهای دههی نود، کوروساوا تأثیرگذارترین مرجع این فیلم نیست. Weapons، برخلاف مقایسههای رایج با Magnolia، بیشتر شبیه یک برداشت ژانری از آن به نظر میرسد؛ اما قیاسی ناعادلانه که ماهیت فیلم را تحریف میکند. فیلمنامهی کرگر، هم بستهتر و هم کمشتابتر از اپوس حماسی پل توماس اندرسن است؛ یکی سمفونی است و دیگری کانونی ساده. جایی که Magnolia آگاهانه به بینظمی تن میداد، Weapons در قالب بندهای سخت و منظم شکل میگیرد: آشنایی با کاراکتری بحرانزده، تلاش نافرجام او برای خوددرمانی، جستوجوی پاسخ، وقوع رخدادهای عجیب و آغاز دوبارهی این چرخه درست در لحظهای که جنون به اوج میرسد. هر دور از این چرخه، شخصیتها را گامی به قلب معما نزدیکتر میکند، اما همزمان تنهایی جانکاهشان را نیز روشنتر میسازد.
از این منظر، مقایسه با Magnolia چندان هم بیراه نیست، اما گامهای نامتعارف فیلم، آن را بیشتر به Punch-Drunk Love شبیه میکند: موسیقی کوبهای و مضطربش، ریتم تپندهاش، شخصیتهایی که با دلی باز در پی ظرفی برای احساساتشاناند. شاید اگر جمعیت شخصیتها دو برابر میشد و فیلم گسترهی آثار اولیهی اندرسن را میپذیرفت، تجربهای غنیتر شکل میگرفت؛ اما قدرت Weapons درست در این است که قواعد ژانر وحشت را فرو میریزد، نه اینکه منفجر کند.
این روایت غیرخطی نهتنها الگوی قدیمی «تنش و رهایی» را استتار میکند، بلکه آنقدر آن را فشرده میسازد که فاصلهی میان وحشت و کمدی، هراس و رهایی، کنترل و تسلیم، عملاً از میان میرود. این فیلم پازل نیست؛ لذتی در ترسیم جدول زمانی یا رسم نقشهی روابط شخصیتها وجود ندارد. اهمیت در آن است که چگونه همگی روی هم انباشته میشوند؛ همچون طبقات خانهای که علیه خود تقسیم شده است؛ خانهای ساختهی انسانی که طاقت تنها ماندن با دردش را ندارد.
فیلم با صدای نجواگر یک کودک آغاز میشود: «آدمهای زیادی در این داستان به شکلهای عجیبی میمیرند.» اما در نهایت، آنچه داستان فیلم Weapons را مرگبار میسازد نه صرفاً مرگهای عجیب، که زندگیهای غریب و تراژیکی است که پیش از مرگ، بر پرده جان میگیرند.
90
امتیاز ویجیاتو
فیلم Weapons دومین تجربهی کارگردانی زک کرگر پس از Barbarian است؛ اثری که در قالب روایتی فصلبندیشده و غیرخطی، وحشت، طنز سیاه و درام اجتماعی را در هم میآمیزد. کرگر با مهارتی که از کمدی اسکچ وام گرفته، مرز میان وحشت و کمدی را محو میکند و تراژدی را با ابسوردیسم پیوند میزند. هرچند شخصیتپردازیها گاه سطحیاند، اما ساختار دقیق، اوجگیریهای شوکآور و ترکیب خلاقانهی هراس و خنده، Weapons را به کابوسی منسجم و متفاوت بدل میکند که در عین یادآوری آثاری چون Magnolia و Punch-Drunk Love، قواعد ژانر وحشت را فرو میریزد و تجربهای منحصر به فرد رقم میزند.