logo logo

موضوع وبلاگ، اخبار و مجله نسل بعدی برای شما برای شروع به اشتراک گذاری داستان های خود از امروز!

فیلم و سریال

نقد فیلم The Six Triple Eight‌

avatar
Author

نویسنده


  • 2025-01-09

The Six Triple Eight یک درام جنگی و تاریخی، محصول سال ۲۰۲۴ آمریکا، به نویسندگی و کارگردانی تایلر پری (Tyler Perry) بر اساس داستان واقعی یک گردان جنگی از بانوان رنگین‌پوست می‌باشد. در این فیلم کری واشینگتن (Kerry Washington) به عنوان سرگرد آدامز، ابونی ابسیدین (Ebony Obsidian) در نقش لنا یک سرباز رنگین‌پوست، دین نوریس (Dean Norris) به عنوان ژنرال و چندی دیگر به ایفای نقش می‌پردازند.

این فیلم داستان واقعی 855 زن سیاه‌پوست را در دوران جنگ جهانی دوم روایت می‌کند. این زنان به عنوان تنها گردان تماماً زنانه و سیاه‌پوست و رنگین‌پوست ارتش آمریکا، مأموریت یافتند تا بیش از 17 میلیون نامه تحویل‌ نشده را که طی سه سال به مقصد نرسیده بود، در مدت شش ماه تحویل دهند. اما افراد این ارتش در 90 روز بسته‌های پستی و نامه‌ها را به مقصد بردند. با وجود تبعیض‌های نژادی و جنسیتی و شرایط سخت جنگ، آن‌ها با اراده و شجاعت توانستند این مأموریت را با موفقیت به انجام برسانند.

جنگ بی‌نقص

The Six Triple Eight

فضای جنگی تاریخی در فیلم بیش از حد تمیز و بی‌نقص به تصویر کشیده می‌شود، بنابراین اعتبار و واقع‌گرایی اثر آسیب می‌بیند. یکی از نقاط قوت فیلم‌های جنگی تاریخی، توانایی آن‌ها در ایجاد ارتباط احساسی بین مخاطب و واقعیت سخت جنگ است. وقتی همه چیز شسته‌رفته و بی‌نقص نشان داده می‌شود در وهله اول حس واقعی بودن از بین می‌رود. جنگ پر از آشفتگی، رنج و بی‌نظمی است. فیلم نمی‌تواند این عناصر را بازتاب دهد، در نتیجه مخاطب نیز نمی‌تواند با داستان هم‌ذات‌پنداری کند.

علاوه بر این فضای بانظم باعث می‌شود عمق احساسی کمتر شود. نمایش شرایط سخت و واقع‌گرایانه، احساسات شخصیت‌ها را تقویت می‌کند و به مخاطب اجازه می‌دهد رنج‌ها و دشواری‌های آن‌ها را بهتر درک کند. اما در یک فضای بی‌نقص، این بُعد عاطفی کاهش می‌یابد.همچنین با این رویکرد بین تاریخ و هنر گسست ایجاد می‌شود. یعنی فیلم‌های تاریخی باید برای بازتاب حقایق تلاش کنند. نمایش غیرواقعی می‌تواند برداشت غلطی از تاریخ ارائه دهد و ارزش آموزشی فیلم را تضعیف کند.

کلیشه‌سازی نیز از پیامد‌های بی‌نقص بودن است. تصویر بیش از حد تمیز و شسته‌رفته فیلم را به سمت کلیشه‌های بصری سوق می‌دهد و باعث می‌شود حس تازگی یا اصالت آن کمرنگ شود. فیلم‌هایی که داستان‌های تاریخی را بازگو می‌کنند، باید جسارت به تصویر کشیدن زشتی‌ها و سختی‌های واقعیت را داشته باشند تا بتوانند هم تأثیرگذار باشند و هم به تاریخ احترام بگذارند.

تراژدیِ تو خالی!

The Six Triple Eight

فیلم The Six Triple Eight در به تصویر کشیدن عمق رنج ناشی از مرگ عزیزان و پیامدهای احساسی آن ناکام می‌ماند و در نهایت با چالش جدی در تأثیرگذاری بر مخاطب روبه‌رو می‌شود. بی‌اعتنایی به بُعد انسانی تراژدی یکی از مهم‌ترین المان‌های ضعف فیلم است. مرگ و از دست دادن عزیزان از مهم‌ترین عوامل برای انتقال درد و عمق انسانی در داستان‌های قهرمانانه است که فیلم نمی‌تواند این لحظات را با جزئیات احساسی و عاطفی به تصویر بکشد‌ بنابراین مخاطب نیز نمی‌تواند با شخصیت‌ها و مبارزات آن‌ها ارتباط برقرار کند.

همچنین قهرمان‌سازی یک‌ بعدی بر نکات منفی فیلم دامن می‌زند. نادیده گرفتن رنج و درد مرگ باعث می‌شود قهرمانان فیلم بیش از حد آرمانی یا مصنوعی به نظر برسند. قهرمانان واقعی باید شکنندگی و آسیب‌پذیری انسانی را در کنار قدرت و شجاعت خود نشان دهند تا تأثیرگذار باشند. برخلاف قهرمانان فیلم The Six Triple Eight. عمق داستانی در فیلم The Six Triple Eight کم است. یعنی روایت فاقد داستان‌پردازی ژرف می‌باشد. رنج و تأثیر عاطفی مرگ، عموما به داستان وزنی احساسی می‌بخشد و بیننده را درگیر می‌کند. اما عدم نمایش درست این احساسات، فیلم را از داشتن پیچیدگی احساسی محروم می‌کند و داستان به سطحی بودن نزدیک می‌شود.

همه‌ی این موارد تأثیرگذاری بر مخاطب را کاهش می‌دهند. مخاطب درد و رنج از دست دادن را در این داستان حس نمی‌کند، پس نه تنها همدلی با شخصیت‌ها دشوار می‌شود، بلکه تأثیر نهایی فیلم نیز کمرنگ خواهد بود. مرگ باید وزنی واقعی داشته باشد، نه صرفا به یک رویداد گذرا تقلیل پیدا کند. تراژدی‌ بدون تأثیر مثل دیدن نقاشی بی‌نقش است. بدون تأثیرگذاری عمیق از دست دادن، پیام فیلم درباره فداکاری، شجاعت یا مقاومت کمتر قدرتمند به نظر می‌رسد. این موضوع باعث می‌شود فیلم از لحاظ احساسی کم‌رنگ و غیرقابل‌توجه شود. به طور کلی، ناتوانی در نمایش عمق رنج ناشی از مرگ و فقدان، شکاف بزرگی در روایت احساسی فیلم ایجاد می‌کند و مانع از رسیدن آن به پتانسیل کاملش می‌شود.

شعار تا بی‌‌نهایت

The Six Triple Eight

The Six Triple Eight از آن دسته فیلم‌ها است که بیش از حد بر شعارهای بزرگ و تکراری تکیه می‌کنند، این کار متاسفانه پیام اصلی فیلم را کمرنگ و مخاطب را از داستان دور می‌کند. بنابراین شعارزدگی به جای عمق‌گرایی در بطن فیلم غالب می‌شود. زمانی که فیلم به جای پرداختن به لایه‌های عمیق شخصیت‌ها و داستان، تنها به ارائه شعارهای کلی و اغراق‌آمیز می‌پردازد، نمی‌تواند احساسات واقعی و باورپذیری را در مخاطب برانگیزد. این رویکرد فیلم را به یک سخنرانی طولانی و خسته‌ کننده تبدیل می‌کند که به جای درگیر کردن مخاطب، او را منفعل می‌کند. شعارهایی که بارها در فیلم‌های دیگر شنیده شده‌اند و به کلیشه تبدیل شده‌اند، جذابیت خود را از دست می‌دهند.

وقتی مخاطب حس کند که پیام‌ها چیزی تازه یا خاص ارائه نمی‌دهند، ارتباط احساسی و فکری او با فیلم قطع می‌شود. درست مثل اتفاقی که حین تماشای The Six Triple Eight به بیننده دست می‌دهد. مثلا مونولوگ سرگرد آدامز که باید نقطه اوج احساسی و فکری فیلم باشد، بیش از حد طولانی، مستقیم و شعاری می‌باشد و تأثیرگذاری خود را از دست می‌دهد. چنین دیالوگ‌هایی به جای ایجاد لحظه‌ای به‌ یاد ماندنی، حس بی‌حوصلگی یا حتی بی‌اعتنایی را در مخاطب ایجاد می‌کنند. شعارهای بیش از حد آرمانی یا سطحی این فیلم با واقعیت‌های پیچیده انسانی در تضاد هستند. این عدم هم‌خوانی باعث می‌شود که پیام فیلم تصنعی و دور از زندگی واقعی به نظر برسد.

همچنین پیام‌های انسانی فیلم اگرچه ارزشمند هستند، اما نیاز به ارائه‌ای خلاقانه و تازه دارند تا بتوانند تأثیرگذار باشند. با این حال فیلم نتوانست این خلاقیت را ارائه دهد، حتی پیام‌های اصیل نیز بی‌اثر تصویر شدند. البته در انتها شرایط کمی بهبود پیدا کرد. در نهایت باید گفت که فیلم‌هایی مثل The Six Triple Eight که صرفاً بر شعارهای بزرگ و تکراری تمرکز دارند، پیام‌های ارزشمند خود را در میان انبوهی از کلیشه‌ها گم می‌کنند. برای جلب مخاطب، فیلم باید این پیام‌ها را در داستان، شخصیت‌ها و لحظات احساسی منحصربه‌فرد بگنجاند، نه اینکه صرفاً آن‌ها را در قالب مونولوگ‌های طولانی و مستقیم به زبان آورد.

نامه به مثابه امید گم شده!

The Six Triple Eight

مفهوم نامه و نامه‌رسانی به عنوان یک نماد، می‌تواند عمیق‌ترین ابعاد احساسی و انسانی را در روایت به نمایش بگذارد. نامه‌ها نماینده امید، پیوند انسانی و حتی معنای وجودی مبارزه هستند. The Six Triple Eight نمی‌تواند این مفهوم را به‌خوبی پرداخت کند و در نهایت ضعف‌های کلیدی در روایت و کارگردانی نمایان می‌شود. مثل پرداخت ناقص مفهوم نمادین نامه‌ها. نامه‌ها در جنگ جهانی نماد امید، عشق، دلگرمی و حتی یادآوری هدف اصلی جنگ برای سربازان بودند. فیلم با این که رویداد واقعی را راجع به نامه‌ها تصویر می‌کند موفق نمی‌شود این لایه‌های احساسی را به‌ خوبی نمایش دهد و ارزش نمادین نامه به کلی کاهش می‌یابد. پس صرف نمایش نامه‌ها به عنوان وسیله‌ای فیزیکی یا ابزاری برای پیشبرد داستان کافی نیست؛ بلکه باید پیام‌ها، احساسات و معنای پشت هر نامه را برای مخاطب ملموس کرد.

علاوه بر این، بار احساسی نامه‌ها به محتوا و تأثیری که بر گیرنده می‌گذارند، وابسته است. فیلم حتی نمی‌تواند به‌درستی نشان دهد که این نامه‌ها چگونه زندگی گیرندگان را تحت تأثیر قرار می‌دهند، یا چه رنج‌ها و شادی‌هایی در پشت آن‌ها نهفته است، بنابراین مخاطب احساس نمی‌کند که این نامه‌ها معنای خاصی دارند. کارگردانی در چنین موضوعاتی نیازمند دقت در ایجاد لحظات احساسی است. برای مثال، صحنه‌هایی که یک سرباز نامه‌ای را می‌خواند یا یک نامه‌رسان با امیدواری آن را تحویل می‌دهد، باید به‌شکلی فیلم‌برداری و اجرا شود که حس انتظار، شادی یا حتی اندوه عمیق منتقل شود. اما سازنده این لحظات را به‌ خوبی طراحی نمی‌کند و در نتیجه تأثیرگذاری مفهوم نامه به‌ طور کلی از بین می‌رود. فیلم برای این نشانه (نامه) کلیشه‌ها را به جای جزئیات انسانی پررنگ می‌کند. پرداخت نمادین نامه‌ها باید از کلیشه‌های رایج فراتر برود و بر جزئیات انسانی متمرکز شود. برای مثال، نشان دادن متن نامه، واکنش‌های گیرنده و ارتباط آن با زندگی روزمره‌شان می‌توانست بار احساسی بیشتری به روایت ببخشد.

همچنین، نامه به عنوان ابزاری برای پیشبرد داستان باید استفاده شود. در واقع نامه‌ها علاوه بر این که نماد هستند، می‌توانند وسیله‌ای برای پیشبرد داستان و کشف شخصیت‌ها باشند. با این وجود فیلم این فرصت را از دست می‌دهد و نامه‌رسانی صرفاً به یک فعالیت مکانیکی تقلیل پیدا می‌کند و جذابیت روایی خود را نیز از دست می‌دهد. در نهایت باید گفت که برای تأثیرگذاری واقعی، فیلم باید نامه‌ها را نه فقط به عنوان ابزاری فیزیکی، بلکه به عنوان پل ارتباطی میان جنگجویان و دنیای بیرون نمایش می‌داد. این امر مستلزم روایت دقیق‌تر، توجه به جزئیات انسانی و کارگردانی هنرمندانه است. وقتی چنین عنصری به‌خوبی پرداخت نشود، هم از قدرت نمادین و هم از بار احساسی داستان کاسته می‌شود و فیلم فرصت بزرگی را برای ایجاد تأثیرگذاری عمیق از دست می‌دهد.

هراس وجود ندارد

The Six Triple Eight

در یک فیلم جنگی، حتی اگر روایت در خط مقدم نباشد، لحظات هراس‌آور جنگ باید به‌گونه‌ای طراحی شوند که حس تنش، خطر و واقعیت جنگ را به مخاطب منتقل کنند. با این وجود The Six Triple Eight به چند صدای بمب و جلوه‌های سطحی محدود می‌شود، بنابراین نه تنها از کیفیت اثر کاسته می‌شود، بلکه تأثیرگذاری احساسی و روایی آن نیز تضعیف خواهد شد. فقدان عمق نیز در تصویرسازی جنگ در این فیلم به چشم می‌خورد. جنگ چیزی فراتر از صدای انفجار است؛ ترکیبی از ناامنی، استرس روانی و خطرات مداوم. اما فیلم نمی‌تواند این ابعاد را از طریق طراحی صحنه، صدا و بازی بازیگران منتقل کند، پس تجربه جنگ برای مخاطب سطحی و غیرواقعی به نظر می‌رسد. صداهای بمب، اگرچه بخشی از فضای جنگ را می‌سازند، اما بدون همراهی تصاویر قوی و حس فراگیر، نمی‌توانند حس حضور در جنگ را به درستی القا کنند.

بی‌توجهی به تأثیر روانی جنگ از ضعف‌های کارگردان است‌. در یک فیلم جنگی، لحظات هراس‌آور باید تأثیر روانی جنگ را نیز نشان دهند. این تأثیرات می‌توانند در واکنش‌های شخصیت‌ها، تغییرات در رفتار و گفتار آن‌ها، یا حتی در سکوت‌های معنادار میان صداهای بمب منعکس می‌شوند. اکتفا به صداهای کلیشه‌ای انفجار، این بعد عمیق را از روایت حذف می‌کند. پس باعث کاهش کیفیت تجربه سینمایی می‌شود. یعنی فیلم جنگی به‌طور طبیعی باید مخاطب را درگیر فضای جنگ کند. این شامل طراحی صدای فراگیر، صحنه‌پردازی‌های تأثیرگذار و نورپردازی مناسب برای ایجاد حس تنش است. استفاده از صداهای تکراری بمب بدون ارائه تصاویر قوی و فضاسازی مناسب، تجربه سینمایی مخاطب را ضعیف می‌کند و فیلم را از دستیابی به استانداردهای ژانر جنگی بازمی‌دارد. آن‌چه که واضح است، این است که The Six Triple Eight در ایجاد تنش داستانی ضعف دارد.

لحظات جنگی نه تنها برای ایجاد هیجان، بلکه برای پیشبرد داستان و افزایش تنش دراماتیک استفاده می‌شوند. اگر این لحظات به چند صدای بمب محدود شوند، تأثیرگذاری داستان کاهش می‌یابد و فیلم نمی‌تواند حس پیشروی جنگ یا خطرات آن را به‌خوبی انتقال دهد. مخاطب انتظار دارد فیلم جنگی، چه در خط مقدم باشد و چه در پشت صحنه، ابعاد مختلف جنگ را نشان دهد. اما در این فیلم لحظات جنگی به شکلی سطحی و غیر تأثیرگذار طراحی می‌شوند، مخاطب به‌جای احساس درگیری و اضطراب، بی‌تفاوت می‌شود و ارتباط احساسی خود با فیلم را از دست می‌دهد. به طور کل لحظات هراس‌آور در فیلم‌های جنگی باید با دقت طراحی شوند تا فراتر از صداهای تکراری بمب، ابعاد روانی، انسانی و بصری جنگ را منتقل کنند. اکتفا به جلوه‌های صوتی سطحی نه تنها از کیفیت فیلم می‌کاهد، بلکه پیام اصلی اثر را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. برای ایجاد تأثیرگذاری واقعی، فیلم باید از صدا، تصویر و روایت به صورت هماهنگ برای بازنمایی عمق هراس و استرس جنگ استفاده می‌کرد که در انجام آن موفق نبوده.

تیپ‌های یک لایه

The Six Triple Eight

طراحی شخصیت‌ها در یک فیلم، یکی از عوامل کلیدی در ایجاد داستانی تأثیرگذار و به‌ یاد ماندنی به شمار می‌رود. بنابراین اگر شخصیت‌ها به‌جای پیچیدگی‌های انسانی، تنها به تیپ‌های کلیشه‌ای و ساده محدود شوند، از عمق و اصالت روایت فیلم کاسته می‌شود. در این فیلم نیز شرایط همین‌طور پیش‌می‌رود. مثلا در مورد شخصیت‌هایی مثل سرگرد آدامز، ژنرال و لنا باید گفت که صرفاً به تیپ‌های از پیش تعریف‌ شده تقلیل یافته‌اند، یعنی مهم‌ترین نقد برای کاراکتر‌ها اشاره به فقدان عمق شخصیتی می‌باشد. قهرمان درست‌کار، مرد نامحترم و سرباز خوش‌ذات همگی تیپ‌هایی هستند که بارها در آثار مختلف دیده شده‌اند. این شخصیت‌ها به دلیل نبود پیچیدگی‌های روانی، تضادهای درونی یا رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی، نمی‌توانند مخاطب را به چالش بکشند یا او را درگیر کنند.

علاوه بر این رفتارهای هر یک از آن‌ها در بسیاری از سکانس‌ها قابل پیش‌بینی است. شخصیت‌های تیپیکال معمولاً الگوهای رفتاری مشخصی دارند که مخاطب از همان ابتدا می‌تواند پیش‌بینی کند. برای مثال سرگرد آدامز همیشه درست و اخلاقی عمل می‌کند. ژنرال همیشه تصمیمات بد یا غیرمنصفانه می‌گیرد. لنا همیشه خوش‌ نیت است و هیچ چالشی برای اعمالش ندارد. این پیش‌بینی‌ پذیری باعث کاهش جذابیت داستان می‌شود، چرا که مخاطب نیازی به کشف لایه‌های عمیق‌تر در شخصیت‌ها ندارد. فقدان تضاد و رشد شخصیتی نیز در این فیلم به چشم می‌خورد. شخصیت‌های پیچیده معمولاً دارای تضادهای درونی یا مسیر رشد هستند. مثلاً یک قهرمان می‌تواند در لحظاتی تصمیمات اشتباه بگیرد یا یک شخصیت نامحترم لحظاتی از انسانیت را نشان می‌دهد. اگر چنین عناصر انسانی در شخصیت‌ها وجود نداشته باشد، آن‌ها از حالت واقعی خارج شده و به کلیشه‌های ساده تبدیل می‌شوند. درست مثل کاراکتر‌های فیلم مورد نظر.

مخاطبان اغلب با شخصیت‌هایی ارتباط برقرار می‌کنند که به‌نوعی واقعی و قابل لمس باشند. وقتی کاراکترها صرفاً نقش‌هایی کلیشه‌ای را ایفا کنند، امکان ایجاد همدلی یا درک عمیق از سوی مخاطب کاهش می‌یابد. بنابراین The Six Triple Eight در ارتباط احساسی با بیننده دچار ضعف جدی است. شخصیت‌های تیپیکال نمی‌توانند داستانی چندلایه یا چالش‌برانگیز را پیش ببرند. روایت چنین فیلم‌هایی معمولاً سطحی باقی می‌ماند و از پرداخت به پیچیدگی‌های انسانی و اخلاقی بازمی‌ماند. بنابراین برای اینکه شخصیت‌ها از کلیشه‌ها فاصله بگیرند و عمق پیدا کنند، نویسنده و کارگردان باید تضادهای درونی، چالش‌ها و لحظات غیر منتظره را در رفتار و تصمیمات آن‌ها بگنجانند. چرا که مخاطب به دنبال شخصیت‌هایی است که او را غافلگیر کنند و دیدگاه جدیدی نسبت به انسانیت ارائه دهند، نه شخصیت‌هایی که صرفاً به نماینده‌ای از یک تیپ ساده تقلیل پیدا کرده‌اند.

45

امتیاز ویجیاتو

منبع


ثبت دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی علامت گذاری شده اند *

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات (0)

هیچ نظری ثبت نشده است.


اشتراک گذاری