نه سال گذشته و «بن افلک» دوباره بازگشته؛ اینبار نیز با همان مأموریت، همان چهرهی بیاحساس، و همان اسلحه تهاجمیاش. هیچکس دلتنگ این بازگشت نبود، اما اینک فیلم The Accountant 2 پیش روی ماست. فیلم نخست «گاوین اُکانر»، یک بهرهکشی تمامعیار از اختلال اوتیسم، اثری بود عمیقا ابلهانه. اما موفقیت غیرمنتظرهاش راه را برای دنبالهای گشود که افلک و «جان برنتال» را در اپیزودی از یک سیتکام جا میدهد؛ سیتکامی که در پوشش فانتزی مردانگی فیلمهایی چون Sound of Freedom پنهان شده. این ترکیب فاجعهبار، آن اندک شیمی میان بازیگران اصلی را در دل اکشنی پرهیاهو، جهانبینیهایی مشکوک، و روایتی هر دم کلیشهایتر دفن میکند. با نقد فیلم The Accountant 2 همراه ویجیاتو باشید.
فیلم The Accountant 2 بر دو باور بنیادی فیلم اول پافشاری میکند: نخست، اینکه تماشای گفتوگوی یک فرد مبتلا به اوتیسم با فردی که اوتیسم ندارد ذاتاً خندهدار است؛ و دوم، اینکه نباید اوتیسم را به سخره گرفت، چراکه اوتیسم تو را بدل میکند به والاترین آرمانی که یک بلاکباستر آمریکایی قادر به تصورش است: اَبَر-سرباز.
ساختار The Accountant بر بنیانی استوار است که در بهترین حالت مسئلهدار، و در بدترین حالت، بهغایت توهینآمیز است. قصه، روایت یک آدمکش اوتیستیک است؛ کسی که زبان بدن را نمیفهمد، استعارهها را درنمییابد، بهسختی قادر به پوشیدن لباسهایش است، اما در عین حال در تمام چیزهایی که یک قاتل برای کامیابی نیاز دارد، نابغهای بیرقیب است.
او ارزش نقاشیهای فاخر را میفهمد، آمار و دادههای مالیاتی را بیهیچ مکثی بر زبان میراند، و حتی همان شعبده ابلهانهای را اجرا میکند که سریال بدنام Sherlock باب کرد: میگذارد «آدمهای معمولی» حرفشان را تمام کنند، بعد با نیروی اوتیسم، همهچیز را بهطرزی تحقیرآمیز تصحیح میکند.
وقتی دوستش کشته میشود، بن افلک خود را به دل نقشهای پیچیده میاندازد تا قاتل را بیابد. بعد از دو ساعت تماشا، هنوز نمیتوانم بگویم چطور سر از ماجرا درآورد، اما انگار فیلم هم خودش چندان اهمیتی به این مسئله نمیدهد. این همان فیلمیست که در آن، افلک صرفاً با نگاهکردن به عکس یک کودک، اوتیسم را در او تشخیص میدهد. در این دنیا، منطق جایی ندارد.
در واقع The Accountant 2 جهانی را متصور میشود که در آن، یک کلینیک علوم اعصاب که ظاهراً به اوتیسم تخصص دارد، در اصل پوششیست برای مدرسهی جهشیافتگان زاویر؛ منتها نه برای «مراقبت»، بلکه برای تسلیمکردن کودکان به سرنوشت شوم عضویت در یک دولت نظارتی-نظامی، جایی که آنها با مهارتهای جادویی «هک سینمایی» پهپاد هدایت میکنند و قتلهای فراقانونی را تسهیل میکنند. آدمهای نورودایورجنت شاید در «دنیای واقعی» جایی نداشته باشند، اما در سرزمین فیلمهای اکشن، خیلی خوب میتوانند آدمبدها را بکشند. یعنی فیلم کوچکترین تلاشی برای برخورد سنجیده با وجوه پیچیده نورودایورجنس ندارد.
حتی بهترین بخشهای فیلم، کمدی دونفره برنتال و افلک، که هم خود فیلم و هم کارگردان بازگشتهاش، گاوین اُکانر، آشکارا آرزو دارند بیشتر در آن قلمرو ساکن شوند، بر پایه شوخیهای تکراری با ذهن خشک و تحتاللفظی کریستین بنا شدهاند، که دائماً اداهای برادر ژیگولویش، براکستون (با بازی برنتال) را بیرمق میکند. این دوگانگی ساده «یکی سفته، یکی شل» باعث میشود افلک حتی خشکتر و قالبیتر از فیلم اول ظاهر شود، و برنتال هم تمام خردهریزههای صحنه را بجود و ببلعد.
اما برسیم به اصل داستان: در آغاز، هدف دو برادر این است که راز قتل مدیر پیشین خزانهداری، «ریموند کینگ» (با بازی «جی.کی. سیمونز») را حل کنند. ریموند که حالا کارآگاه خصوصی شده، بلافاصله در ارتباطی مبهم با یک شبکه قاچاق انسان ترور میشود، و آخرین حرکتش این است که روی بازویش با خون مینویسد: «حسابدار را پیدا کن». حالا فقط «حسابدار» است که میتواند… چه کند؟ انتقام بگیرد؟ تحقیق ناتمام ریموند را تمام کند؟ یا صرفاً مهارتهای حسابداریاش را مثل یک شعبدهباز مجلسگرمکن به نمایش بگذارد؟ روایت، آشفتهتر از آن است که پاسخ دهد؛ معما، گلآلود است و هر لحظهای که در آن خبری از کلکلهای براکس و کریستین نیست، بهشکلی دردناک پریشان و بیسرانجام است.
وقتی برادران وولف با جانشین جدیمزاج و مقرراتی ریموند، «مریبث مدینا» (با بازی «سینتیا آدای-رابینسون») همراه میشوند و بهدنبال یک قاتل مرموز («دانیلا پینیدا»، که یکی از مضحکترین سکانسهای این روایت پرتوپلا را رقم میزند) میافتند، بهسادگی فراموش میکنی که این فیلم اصلاً دنبالهی چه چیز بوده و چشمانت، کمکم، در هالهای از ملال فرو میرود.
فیلم The Accountant 2 تقریباً هر آنچه را که زمانی درونمایه اصلیاش بود به دور انداخته و تنها یک هدف دارد: شلیک گلوله به آدمها. «بیل دوبوک»، فیلمنامهنویس، دیگر علاقهای به معماهای مالیاتی خندهدار یا رازهایی پنهان در اسناد حسابرسی یا ترومای دوران کودکی که در فلاشبکهای بیپایان ریخته شود ندارد؛ او یک فرنچایز اکشن میخواهد، به هر قیمتی، و قاچاقچیان انسان هم شرورهای این هفتهاند. پس کریستین، با کاروان پر از سلاحش، بیهیچ نگرانی (یا گمرکی)، از مرزی ملی میگذرد و راهیِ نسخه خاکخورده مکزیک میشود که در ذهن یک جمهوریخواه نقش بسته است. اینکه فیلم تنها زمانی به مسئله قاچاق اهمیت میدهد که یکی از قربانیان کودکیست که کریستین گمان میبرد مبتلا به اوتیسم است. صحنهای که بیش از پیش این قصه یکقرانی را به ابتذال میکشاند.
صحنههای مشترک افلک و برنتال نشان میدهند The Accountant 2 میخواهد چه باشد؛ یک اکشن بزنبهادری احمقانه در سبک فیلمهایی چون Den of Thieves. اما این ژانر عضلانی کمخِرد، به شخصیتپردازی و ارتباط عاطفی بیشتری از سوی تماشاگر نیاز دارد.
در نهایت، همه مشکلات با یک تیراندازی حل میشوند. اکشنها خنثی و بیرمقاند، از آن جنس صحنههایی که بارها در فیلمهایی بهتر دیدهایم. برنتال و افلک، توهم صحنه را میفروشند،. اما هیچکدام از این لحظهها جان ندارد، چون تنها به این دلیل در فیلماند که کسی گفته بود «این فیلم اکشنه».
در تمام طول فیلم، ذهنم مشغول این بود که چقدر بن افلک و جان برنتال را دوست دارم. خودم را به یاد میآوردم که بازیگران خوب هم گاهی در فیلمهای بد بازی میکنند، حتی اگر نیتشان درست باشد. افلک لااقل بخشی از کار را درست انجام داده؛ برخی ویژگیهای شخصیتی را بهدرستی و اگرچه اغراقآمیز، منتقل میکند. برنتال هم لحظهای عاطفی را خلق میکند، جایی که از ناتوانی در برقراری ارتباط عمیق با کسی که دوستش دارد، دلسرد و درمانده است. هر دو، سزاوار فیلمی بهتر، انسانیتر و صادقترند.
اما در عوض، فیلم The Accountant 2 حتی یک بار هم نام اوتیسم را بر زبان نمیآورد. همیشه میگویند «مشکلت» یا «قدرت ویژهات»؛ هر چیزی جز خود واقعی. گاوین اُکانر، کارگردان، گفته فیلم سوم در راه است، و آن را «رِینمنِ تزریقاستروئیدشده» توصیف کرده. یعنی سازندگان دقیقاً میدانند که دارند چه چیزی را به تصویر میکشند؛ اما جرئت ندارند آن را به زبان بیاورند. و حالا که فیلم، شخصیتاش را به نفع تیراندازیهای بیهویت و دویدنهای بیهدف کنار گذاشته، و همان اندک حسننیتش را هم صرف برداشتهایی از اوتیسم و قاچاق انسان کرده که از خندهدار تا بهراستی توهینآمیز در نوساناند، تنها چیزی که باقی مانده، یک آشغالنمای بیروح و بدفیلمبرداریشده است.
20
امتیاز ویجیاتو
فیلم The Accountant 2 با رها کردن هرگونه منطق، احترام یا دغدغه، اوتیسم را به اسلحهای سینمایی تبدیل میکند و شخصیتها را در دل یک فانتزی بیمایه رها میسازد.