logo logo

موضوع وبلاگ، اخبار و مجله نسل بعدی برای شما برای شروع به اشتراک گذاری داستان های خود از امروز!

فیلم و سریال

نقد فیلم Paddington in Peru (پدینگتون ۳)‌

خانه » نقد فیلم Paddington in Peru (پدینگتون ۳)

avatar
Author

نویسنده


  • 2025-02-19

چه کسی می‌توانست پیش‌بینی کند که خرس پدینگتون به یکی از محبوب‌ترین نمادهای سینمایی قرن ۲۱ تبدیل شود؟ در طول ۱۱ سالی که از اولین حضور این خرس عاشق مارمالاد در قلب‌هایمان با فیلم «Paddington» در سال ۲۰۱۴ می‌گذرد، او به لطف کارگردانی جادویی پل کینگ، به یکی از عناصر ثابت محبوب‌ترین فرنچایز خانوادگی زمان ما تبدیل شده است.

نقد فیلم Paddington in Peru

در دو فیلم اول پدینگتون، کینگ این خرس سخنگوی دوست‌داشتنی را به یک شخصیت مردمی شبیه به «باستر کیتون» ارتقا داد که با حس شوخ‌طبعی و مهربانی ذاتی‌اش حتی اخموترین افراد را هم تغییر می‌داد. به همین دلیل، خروج کینگ از این فرنچایز برای کارگردانی فیلم «Wonka» که بسیار شبیه به Paddington بود، نگران‌کننده به نظر می‌رسید. با این تفاسیر آیا سومین و آخرین فیلم پدینگتون با عنوان Paddington in Peru می‌تواند به خرس محبوب همه ما آنچه شایسته‌ اوست هدیه دهد، آن هم پس از اینکه قسمت دوم پدینگتون فرنچایز را به اوج جدیدی رساند؟ پاسخ هم بله است و هم خیر. اما حتی ضعیف‌ترین فیلم پدینگتون هم می‌تواند شادترین و دل‌نشین‌ترین فیلمی باشد که امسال خواهید دید.

اما در جدیدترین داستان این سه‌گانه پدینگتون و خانواده انسانی‌اش به پرو سفر می‌کنند تا خاله گمشده خرس کوچولو را پیدا کنند. در طول راه، ماجراهای خنده‌دار، اتفاقات ناگوار و کشفیات زیادی در انتظار آنهاست. این قطعاً بزرگ‌ترین ماجراجویی است که خانواده براون تا به حال تجربه کرده‌اند، اما آیا بهترین هم هست؟!

نقد فیلم Paddington in Peru

هنور به یاد دارم که اولین فیلم Paddington مانند یک صاعقه از آسمان صاف بر سر تماشاگران فرود آمد و لشکری از علاقه‌مندان به سرگرمی‌های ساده، گرم و در عین حال خنده‌دار را به سینماها کشاند. سپس قسمت دوم با بی‌پروایی بیشتری جعبه گیشه را درهم کوبید و تقریباً عشق جهانی منتقدان و تماشاگران عادی را به خود جلب کرد. ولی حرف من دوست‌دار سینما این است که دنیای امروز، بیش از هر زمان دیگری، به کمی سینمای گرم و خوش‌قلب نیاز دارد که بتواند تاریکی این همه نفرت را که از همه سو به هر چیزی سرازیر می‌شود، کمی روشن کند. بنابراین در همین روزگار سخت، من با خوشحالی خبر ساخت قسمت سوم پدینگتون را شنیدم.

با این حال، بعداً اطلاعات بیشتری از پشت صحنه به گوش رسید که مهم‌ترین آن‌ها این بود که پل کینگ به صندلی کارگردانی قسمت سوم بازنخواهد گشت (خوشبختانه به جای آن، یک وانکا بسیار خوب به ما داد، بنابراین نمی‌توانم شکایت کنم) و او حتی سالی هاوکینز را هم با خود برد و امیلی مورتیمر جایگزین او شد. همه این‌ خبرها چندان مثبت به نظر نمی‌رسید، اما نباید فراموش کرد که خود کینگ هم قبل از اولین قسمت این سه‌گانه، چهره‌ای شناخته‌شده نبود، بنابراین نباید فقط به این دلیل که پشت دوربین فردی ایستاده که قبلاً چند تبلیغ و موزیک ویدیو ساخته کل تولید را زیر سوال برد. اما با همه این تفاسیر نگرانی‌های زیادی وجود داشت.

نقد فیلم Paddington in Peru

خب شاید مهم‌ترین نکته فیلم جدید Paddington in Peru این باشد که ما با یک اثربه شدت کودکانه روبرو هستیم. از سوی دیگر ماجراجویی پدینگتون در جنگل‌های آمازون، به جز افزایش نسبی در خطرات و مقیاس آن، چندان قوی نوشته نشده است. وقتی در قسمت اول Paddington بالاخره به خانه کاشفی رسید که به خاله و عمویش یاد داده بود چگونه صحبت کنند و مارمالاد درست کنند، چیزی که در انتظارش بود شاید بزرگ‌ترین نقطه عطف تاریخ سینما نبود، اما قطعاً یک تغییر موثر و نه چندان آشکار بود.

در اینجا اما در عرض نیم ثانیه می‌فهمید که هر کسی در این قصه کیست و چگونه داستان پیش می‌رود. و البته، این فیلم برای کودکانی است که ممکن است این چیزها را به سرعت بزرگسالان متوجه نشوند، اما به هر حال به نظرم تمام فیلمنامه کمی ساده‌انگارانه آمد، مخصوص در مقایسه با هوشمندی قسمت‌های قبلی.

نقد فیلم Paddington in Peru

یکی از نکاتی که در فیلم Paddington in Peru به چشم می‌آید این است که شخصیت‌های جدید به طور طبیعی در شخصیت‌پردازی‌هایشان اغراق شده‌اند، که در این سری باید انتظارش را داشت. مادر روحانی (اولیویا کلمن) مدام با چشمانی از حدقه درآمده و فک‌های قفل‌شده به شخصیت‌ها و تماشاگران حمله می‌کند، در حالی که آنتونیو باندراس نه تنها صحنه را می‌جود، بلکه آن را می‌بلعد، مدام شکلک درمی‌آورد و با خودش حرف می‌زند. این مدل اجرا تا اندازه‌ای شبیه به قسمت‌های قبلی است، اما باز هم بیش از حد اغراق‌شده و داستان را حتی بیشتر از قبل کودکانه کرده است.

اما خب تمام این نکات برای بچه‌ها، در تمام سنین، حسابی خوشحال کننده و شاد است؛ بنابراین به نظر می‌رسد که این کمدی فیزیکی بیش از حد انتظار من جواب می‌دهد. بنابراین نمی‌توانم بگویم که تغییر کارگردان به ضرر فیلم تمام شده است. از سوی دیگر خود خرس کوچولو داستان هنوز هم یک مدل سه‌بعدی زیبا و پراحساس است که تجسم یک شخصیت دست‌وپا چلفتی است، با صدای مخملی بن ویشاو که به دل می‌نشیند.

نقد فیلم Paddington in Peru

قهرمان ما همچنان به‌طور شگفت‌انگیزی مهربان و مودب است، هرچند شیطنت‌هایش در جنگل‌های آمازون کمی از تأثیرشان کم می‌شود. در نتیجه باید قبول کرد که دیدن پدینگتون که مانند باستر کیتون از میان جنگل عبور می‌کند، آن‌قدرها هم سرگرم‌کننده نیست، به‌ویژه وقتی که به نظر می‌رسد او در وطن خود همان‌قدر گم‌شده است که زمانی در لندن گم شده بود. اما این بخشی از سفر Paddington است — بازگشتی به خانه که به او نشان می‌دهد چقدر با خانواده براون احساس تعلق می‌کند. وقتی فیلم به بخش سوم خود می‌رسد و پدینگتون شروع به فرار از سنگ‌های بزرگ و تله‌ها می‌کند، به نظر می‌رسد که ویلسون بالاخره دارد از ساختن این فیلم لذت می‌برد، نه از کاری که فکر می‌کند پل کینگ انجام می‌داد.

همچنین اینجا و آنجا و به طور کلی تمام طول زمان فیلم می‌توان دید که چگونه تیم تولید بودجه محدود را مدیریت کرده‌اند. مخصوص جایی که پدینگتون به آب می‌افتد و پشت یک کلوخ استراتژیک قرار می‌گیرد و سپس از پشت آن با یک قایق سریع‌السیر ظاهر می‌شود، مرا به شدت تحت تأثیر قرار داد. تقریباً مثل تکنیک تگزاس سوییچ، اما با هدفی کاملاً متفاوت از کاربرد کلاسیک آن. برای آ‌ن‌هایی که نمی‌دانند باید بگویم که تگزاس سوییچ تکنیکی است که در فیلم‌برداری، VFX و بدلکاری استفاده می‌شود که در آن یک شخصیت یک بدل‌کاری باورنکردنی یا استادانه انجام می‌دهد که به‌طور نامرئی از طریق صحنه‌پردازی هوشمندانه و حرکت دوربین، از بازیگر اصلی به بدلکار تبدیل می‌شود.

نقد فیلم Paddington in Peru

اما داگل ویلسون، در اولین تجربه کارگردانی بلند خود، جایگزین پل کینگ شده و بیشتر زمان فیلم را صرف تقلید از سبک خاص و شوخ‌طبعانه کینگ، که کمی شبیه به سبک وس اندرسون است، می‌کند. او در این کار تقریباً موفق است، هرچند نمی‌تواند کاملاً آن حس تلخ و شیرینی را که کینگ به‌طور عالی در فیلم‌های Paddington ایجاد کرده بود، منتقل کند.

جدای از این نکات، از جنبه مثبت، می‌توان به زمان بیشتر حضور خانواده براون نیز در این قسمت اشاره کرد، هرچند کمی حیف است که بیشتر فیلم را دور از خرس کوچولو می‌گذرانند. ولی خوشبختانه حتی بدون او هم می‌توانند صادقانه خنده‌دار باشند – با این شرط که این شوخی‌ها بیشتر برای مخاطبان جوان نوشته شده‌اند. برای مثال شوخی درباره ترس آقای براون از عنکبوت‌ها تا آخرین قطره آن ساده‌انگارانه استفاده شده، اما از ابتدا تا انتها خنده‌دار است.

نقد فیلم Paddington in Peru

اما به طور مداوم، در طول سه فیلم، جوهره داستان‌های پدینگتون در سینما یک پیام ساده اما بسیار مهم است: با دیگران خوب باشید. این پیام در فیلم سوم به اندازه قبل قوی نیست. اما چرا؟ چون این پدینگتون در پرو بیشتر به یک فیلم ماجراجویی معمولی به سبک ایندیانا جونز نزدیک می‌شود، با سنگ‌های بزرگ که به دنبال شخصیت‌ها می‌افتند، معماها و گنج‌های باستانی؛ اما نکته اینجاست که در دل این ماجراجویی هم هنوز آن پیام با هم خوب باشید حضور دارد.

با این حال، به نظر من، اگرچه این فیلم هنوز هم خوب است، اما ضعیف‌ترین قسمت از ماجراهای این خرس دوست‌داشتنی است. پایان‌بندی نشان می‌دهد که سازندگان بسیار مشتاق هستند که این داستان را ادامه دهند، اما صادقانه بگویم، مطمئن نیستم که باید این کار را بکنند. سینما قوانین متفاوتی با ادبیات کودکان دارد و شک دارم که بتوان فیلم‌های مشابهی را تا بی‌نهایت ساخت. و بهتر است کمی زودتر تمام شود تا اینکه یک برند محبوب را به کلی نابود کنیم.

در پایان باید گفت: اگرچه Paddington in Peru نمی‌تواند به اوج «پدینگتون ۲» برسد (و تعداد کمی فیلم می‌توانند)، اما هنوز هم آن جادوی خاص فیلم‌های پدینگتون را زنده می‌کند؛ ترکیبی از شوخ‌طبعی، رئالیسم جادویی و مهربانی که این خرس با پالتوی بارانی‌اش را به چنین نماد محبوبی تبدیل کرده است. مهم‌تر از همه، این فیلم فرنچایز محبوب را به پایانی رضایت‌بخش می‌رساند، پایانی که هم خنده‌دار است و هم گرمابخش.

نقد فیلم Paddington in Peru

65

امتیاز ویجیاتو

نکات مثبت

– پدینگتون دست‌وپا چلفتی، همچنان دوست‌داشتنی و بامزه است؛

– نقش پررنگ‌تر خانواده براون؛

– تعداد زیادی ارجاع به کمدی‌های فیزیکی کلاسیک و فیلم‌های ماجراجویی؛

– پیام اخلاقی زیبا؛

– هنوز هم می‌تواند خنده‌دار باشد، هرچند کمی کودکانه‌تر شده است.

نکات منفی

– داستان بیش از حد کودکانه است، حتی برای استانداردهای این سری؛

– شخصیت آنتونیو باندراس شاید کمی خنده‌دار باشد، اما بیشتر عجیب و غریب به نظر می‌رسد؛

– احساس می‌شود که فیلم با زور ساخته شده و یک سطح پایین‌تر از قسمت‌های قبلی است.

پدینگتون در پرو هنوز همان خرس کوچولو با رفتارهای بی‌نقص همیشگی است، اما ماجرای جدیدش به اندازه قسمت‌های قبلی هیجان‌انگیز نیست. می‌توان آن را تماشا کرد، به‌ویژه همراه با کودکان.

منبع

دانلود آهنگ
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

اشتراک گذاری

لینک های مفید