نزدیک شدن بیش از اندازه به یک نقش و زندگی با تمام وجود در قالب یک کاراکتر، اتفاقی نیست. بازیگران بسیار زیادی را سراغ داریم که حتی در یکی از آثارشان هم نتوانستهاند با نقشی یکی شوند و آن را متعلق به خود کنند. در میان فیلمهای کارنامه نگار جواهریان، آثار مختلفی با این ویژگیها دیده میشود. ما با نقشهایی از او مواجهیم که بعد از گذشت سالیان سال هنوز هم در ذهنمان زندهاند. «رها» در سریال «وحشی» جدیدترین نمونه از این جنس نقشآفرینیهاست؛ شخصیتی مرموز و پیچیده و اعصابخرد کن که انگار هرچه بیشتر پیش میرویم بیشتر از رفتارش شوکه میشویم.
به گزارش فیلمنیوز، به بهانه شروع فصل دوم سریال «وحشی» و آغاز بازی نگار جواهریان در این فصل، مروری داریم بر نقشهای مهم و اثرگذار کارنامه این بازیگر.
شهرزاد | تنها دوبار زندگی میکنیم | بهنام بهزادی | 1386
«تنها دوبار زندگی میکنیم» اولین نقش اصلی نگار جواهریان در سینماست.
در فیلم «تنها دوبار زندگی میکنیم» به کارگردانی بهنام بهزادی، با دختری مرموز و پرانرژی مواجهیم؛ دختری به اسم شهرزاد که کولهپشتیاش را در مینیبوس شخصیت اصلی داستان با نام سیامک جا میگذارد. سیامک مردی است که قصد دارد در روز تولدش خودکشی کند و حالا در این مدت کوتاه میخواهد حسرتهایش را زندگی کند. ورود شهرزاد به زندگی سیامک و تعریف قصهای مشابه شازده کوچولو درباره زندگیاش او را در موقعیتی عجیب قرار میدهد. شهرزاد برخلاف سیامک احساساتش را بیپروا به زبان میآورد و خوشبین است. او نه تنها حضور پررنگی در ذهن و زندگی سیامک دارد، بلکه بهنوعی چشمانداز تازهای از زندگی و امید را به او نشان میدهد. مهمترین ویژگی بازی نگار جواهریان در این فیلم، سرزندگی و مرموز بودن است. ویژگی که این کاراکتر را از سایر آثارش جدا میکند
زهرا | طلا و مس | همایون اسعدیان | 1387
نگار جواهریان برای فیلم «طلا ومس» برنده سیمرغ بلورین شد.
در فیلم «طلا و مس» به کارگردانی همایون اسعدیان، نگار جواهریان در نقش زنی جوان از خانوادهای مذهبی و سنتی ظاهر شده اشت؛ زنی که به بیماری اماس دچار میشود و تسلطش را روی بدن خودش از دست میدهد. جواهریان در این فیلم چند موقعیت را به صورت توأمان پیش میبرد. از یک سو شمایلی از زنی مبتلا به ام اس به نمایش میگذارد و در هیچ نقطهای درگیر تصاویر کلیشهای و اغراقشده از بیماری نمیشود. او با لرزش خفیف دستها، کند شدن حرکات و همچنین ناتوانی در به آغوش کشیدن فرزند، ذرهذره این موقعیت را بازنمایی میکند. از سوی دیگر زهرای فیلم به دلیل اینکه کارهایش گردن همسرش افتاده است شرمنده است و جواهریان در بروز احساس شرم و اندوه هم بسیار موفق عمل کرده. او حرکات ظریفی مثل شیوه نگاه کردن، لبخند زدن، فرو خوردن بغض و تر شدن چشمهایش کاری کرده با تمام وجود حس این بیمار را درک کنیم. جواهریان برای این فیلم سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را از جشنواره بیستوهشتم فیلم فجر گرفت.
یلدا | اینجا بدو من | بهرام توکلی | 1389
بازی نگار جواهریان در فیلم «اینجا بدون من» مخاطب را کاملا با این کاراکتر همراه میکند.
نگار جواهریان در فیلم «اینجا بدون من» نقش دختری به نام یلدا را بازی میکند؛ دختری بیاعتمادبنفس و تنها که سرگرمیاش شستن و برق انداختن عروسکهای شیشهای است. او به خاطر معلولیت در قسمت پا اعتمادبنفس ورود به جامعه را ندارد. از کلاسهایش فرار میکند و دلش نمیخواهد با دیگران ارتباط برقرار کند و از نگاههایی که همه به شیوه راه رفتنش دارند میترسد. تنها سرگرمیاش شستن و برق انداختن عروسکهای شیشهای است. جواهریان برای قرار گرفتن در قالب کاراکتر یلدا، با چهرهای رنگپریده و چتریهایی کوتاه ظاهر شده است. آثار نگرانی و عدم اعتمادبنفس در چهرهاش مشخص است. بدون تسلط صحبت میکند و بعضی کلماتش را میخورد. مدام ناخنهایش را میجود و موهایش را مرتب میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای بازی جواهریان در این فیلم، شیوه راه رفتن او با عصاست. بخصوص مواقعی که عصبانی میشود یا اضطرابش بالا میرود خیلی سخت میتواند روی قدمهایش مسلط باشد و همین امر واقعپذیری این نقش را بالاتر میبرد.
پسند | یه حبه قند | رضا میرکریمی | 1390
یکی از بهترین نقشآفرینیها نگار جواهریان در فیلم «یه حبه قند» رقم خورد.
در فیلم «یه حبه قند» رضا میرکریمی، ماجراها پیرامون عروسی دختر کوچک خانواده در جریان است؛ دختری به نام پسند که به پسرداییاش علاقهمند بوده و از آنجایی که او برای ازدواج پا پیش نگذاشته حالا میخواهد به عقد پسری از خانواده ثروتمند یزدی که خارج از کشور زندگی میکند دربیاید. علاوه بر چالشی که با ایفای لهجهی یزدی دارد، ویژگیهای کاراکتر هم او را در موقعیت سختی قرار میدهد. پسند کم حرف میزند و احساساتش را بروز نمیدهد برای همین هم تا قبل از مرگ دایی و آمدن پسردایی، کسی متوجه غوغایی که درونش است نمیشود. پسند عشق و احساساتش را فرو میخورد تا با خانواده همراه شود اما در نقطه پایانی، نمیتواند بر احساساتش غلبه کند. نگار جواهریان در این فیلم صرفا با نشانهها و رفتارها احساساتش را به نمایش میگذارد. دستپاچه میشود، غذا را میریزد، نمیتواند درست صحبت کند و نهایتا با یک چراغ به دنبال پسری میرود که همیشه دوستش داشته. او در همین رفتارهای مینیمال، احسااستش را به جذابتری شکل نمایش میدهد.
الهه | بیخود و بیجهت | عبدالرضا کاهانی | 1391
«بیخود و بیجهت» یکی از متفاوتترین کارهای کارنامه جواهریان است.
بعد از اینکه جواهریان در فیلم «هیچ» عبدالرضا کاهانی، نقش دختر جوانی به نام لیلا را بازی کرد، کاهانی از او برای ایفای یکی از نقشهای اصلی فیلم بیخود و بیجهت هم دعوت به همکاری کرد. جواهریان در این فیلم با رضا عطاران، پانتهآ بهرام و احمد مهرانفر همبازی است اما نقش او با هرسه نفر دیگر متفاوت است. الهه دختر خانوادهای مذهبی است که همیشه تحت کنترل مادر جدیاش بوده است. حالا که باردار شده میخواهد خیلی زود مراسم ازدواجش را راه بیندازد اما همه چیز علیه رسیدن او به خواستهاش پیش میرود. شوهرش به لحاظ شخصیتی کاملا با او متفاوت است و زن و شوهری که ساکنان قبلی این خانه هستند هم نمیتوانند اضطراب و استیصال او را درک کنند و مدام مقابلش سنگ میاندازند. در طول فیلم الهه مدام حرص میخورد و تلاش میکند وضعیت را تغییر دهد اما با وجود آن سه نفر امکان تغییر وجود ندارد و این اضطراب و خشم مدام بیشتر میشود. جواهریان برای بازی در این نقش، جدیتر از همیشه ظاهر شده و با توجه به تم اصلی فیلم، بازی قدرتمندی به نمایش میگذارد.
مریم | حوض نقاشی | مازیار میری | 1394
جواهریان در فیلم «حوض نقاشی» در نقش یک مادر مبتلا به اوتیسم ظاهر شد.
جواهریان بعد از اینکه در دو فیلم «طلا و مس» و «اینجا بدون من»، نقش زنی مبتلا به بیماری جسمی را با تمام مشکلات بهخوبی بازی کرد، در فیلم «حوض نقاشی» به کارگردانی مازیار میری در نقش یک زن معلول جسمی ظاهر شد. او تسلط خوبی روی راه رفتن، لحن صحبت کردن، حرکات دست، نوع نگاه و … داشت. شباهتی به بازیاش در دو اثر قبلی دیده نمیشد و موقعیتی که ترسیم کرده بود، به هیچوجه اغراقشده نبود. «حوض نقاشی» فیلمی حساس بود و یک ذره اشتباه از سوی بازیگران میتوانست علاوه بر اینکه اعتراضهای زیادی را برانگیزد، معنای فیلم را هم تغییر دهد اما هماهنگی کامل میان بازی نگار جواهریان و شهاب حسینی مانع از بروز این مشکلات شد. محور اصلی فیلم، تمرکز روی احساسات و عواطف زن و شوهری بود که هردو معلول ذهنی بودند و با بزرگ شدن فرزندشان، به چالشهای جدیدی برمیخوردند. جواهریان علاوه بر ساختن شمایل زنی معلول، سعی کرده بود احساسات مادرانه خودش را هم در این موقعیت کاملا باورپذیر بسازد. جواهریان برای این نقش نامزد سیمرغ شد.
نگار | نگار | رامبد جوان | 1394
در فیلم «نگار»، نگار جواهریان تصویری متفاوت از خودش ارائه داد.
به نسبت فیلمهایی که نگار جواهریان در آنها بازی کرده، «نگار» تجربه جدید و متفاوتی است و شاید خیلیها آن را ندیده باشند. نکته مهم اینکه «نگار» در کارنامه رامبد جوان هم اثری کاملا متفاوت است. نگار شخصیت اصلی فیلم است؛ دختری که پدرش به طور مشکوکی کشته میشود و او برای کشف راز مرگ پدر، گذشتهاش را مرور میکند. درواقع ما به عنوان مخاطب، ماجراهای فیلم را از زاویهی ذهن و تجربهی او میبینیم. هر کشف جدید نگار، یک لایه از راز اصلی فیلم را کنار میزند. از آنجایی که به دلیل مرگ پدرش، ذهنی آشفته دارد، این آشفتگی به تمام طول فیلم تسری پیدا کرده است. برای همین هم با یک روایت سرراست مواجه نیستیم. جواهریان در این فیلم چهرهای سرد دارد، لبخند نمیزند و میمیک صورتش تغییر چندانی ندارد. احساساتش را پنهان میکند و مجموعه ویژگیهای او باعث میشود بتوانیم به خلأ درونی این شخصیت پی ببریم.
دریا | طلا | پرویز شهبازی | 1397
فیلم «طلا» به دلیل پاندومی کرونا فرصت اکران عمومی بهدست نیاورد.
فیلم «طلا» به کارگردانی پرویز شهبازی درباره چهار دوست است که تصمیم میگیرند کسبوکار خودشان را راه بیندازند و یک اغذیهفروشی بزنند. همه با این مسئله موافقند جز کاراکتر دریا با بازی نگار جواهریان که پدرش صرافی دارد. او با این حال روحیه حمایتگرش و علاقهای که به منصور دارد باعث میشود برای اینکار دنبال گرفتن وام برود. بخش مهمی از ماجراها پیرامون زندگی شخصی دریا و روابط او با دیگر دوستان است. با اینکه دریا به نسبت آثار مهم دیگر کارنامه جواهریان، خیلی کاراکتر عمیقی نیست اما اینبار هم موفق شده احساسات شخصیت از جمله اضطراب و ترس را با رفتارهای کوچک و نگاههای کنترلشده منتقل کند.
خاتون | خاتون | تینا پاکروان | 1400
نگار جواهریان در سریال «خاتون» حضوری درخشان داشت.
نگار جواهریان در سریال «خاتون» در قامت زنی جسور، آرمانطلب و مدافع حقوق مردم به میدان آمده و در دوره تاریخی شهریور 1320 و اشغال ایران توسط متفقین، وجههی دیگری از بازیاش را به نمایش میگذارد. جواهریان در قالب «خاتون» حد متعادلی از مبارزه طلبی را در کنار احساسات و عواطف زنانه به کار میبرد و شخصیتی باورپذیر و قابل درک به تصویر میکشد. زنی که گرچه بعد از مرگ پسرش و مواجه شدن با سمت جدید همسرش، دیگر نمیتواند سازش کند و مجبور است بگریزد و رویهی دیگری را برای زندگی در پیش بگیرد اما در هیچ بخشی از اعتدال خارج نمیشود. خاتون در این برهه، بعد از اینکه دوستانش را از دست میدهد و فقر و تنگدستی مردم را در قحطی که نتیجهی تغییر آرایش سیاسی ایران است میبیند و تا پای جان میایستد و میجنگد. با وجود قرار گرفتن در شرایط سخت اما در کل مسیر سریال، کماکان با برخی ریزهکاریها، ظرافتهای زنانه خاص شخصیتش را حفظ میکند.
رها | وحشی | هومن سیدی | 1404
نگار جواهریان در سریال «وحشی» تصویری متفاوت از یک وکیل را ارائه داده است.
بازی پیچیده نگار جواهریان در سریال «وحشی»، یکی از مهمتری برگ برندههای این سریال است. کاراکتر رها ابتدا به عنوان وکیلی بیدستوپا و بدون اعتمادبنفس به میدان میآید، اما بعدتر در جایگاه معشوق برای داوود اشرف ناز میکند و سپس با رفتاری مرموز احساسات او را به بازی میگیرد. در ادامه از بحران روحیاش پرده برمیدارد و وقتی داوود کاملا به او اعتماد کرد از پشت به او خنجر میزند. رها بعد از زخم زدن به داوود رهایش نمیکند، بازهم به دیدنش میرود و با حرفها و نصیحتهایش بیشتر شکنجهاش میکند. به طوری که حتی مخاطبان هم از دست رفتارهایش کفری میشوند. جواهریان این شخصیت را با تمام وجوهش شناخته است و سعی کرده با تکتک جزئیات رفتاری، به او نزدیک شود. رفتارهای ضد و نقیض رها نشان از آشفتگی روحی او دارد و این آشفتگی کاملا در بازی جواهریان نمود پیدا میکند. در اولین قسمت فصل دوم «وحشی» هم موقعیت متفاوتی از رها میبینیم. او به کمک داوود میآید اما باز هم رفتارش مرموز است و به نظر میرسد قرار است باز هم شاهد رفتار عجیب او در قبال داوود باشیم.