سوسن سیرجانی | امروز 22 مهر ناصر تقوایی برای همیشه چشمانش را بست. او کارگردانی مولف بود و تنها با ساختن 6 اثر سینمایی و یک سریال در طول بیش از نیمقرن به یکی از مهمترین چهرههای سینمای ایران تبدیل شد. اما فهرست کارهای ساخته نشده و نیمهتمام مانده او حسرت بزرگی را برای سینما و سینما دوستان ایرانی تا ابد باقی گذاشت.
به گزارش فیلمنیوز، در فراغ ناصر تقوایی بزرگ، هرچقدر هم تحلیل و مرثیه درباره او نوشته شود، کسی توان نوشتن از رنجی که یک فیلمسازی از نساختن ایدهها و آثارش کشیده را نخواهد داشت. او دو دهه در خانه نشست و به سانسور و پولهای تحمیلی به سینما تن نداد تا ثابت کند سینما هنر است و نباید با آن کاسبی کرد. بارها در مصاحبهها و بزرگداشتهایی که برایش برگزار میشد، از مقاومتش در برابر فیلم نساختن حرف میزد و همه تشویقش میکردند. اما مقاومت رنج دارد. رنجی که یک عاشق را مجبور به پذیرش شرایطی میکند که از عشقش فاصله بگیرد و تقوایی با همان تن رنجور این رنج را به دوش کشید و آزادگی هنر را به کسانی که مقاومتش را میفهمیدند، آموخت. در کنار بسیاری از فیلمنامههایی که تقوایی نوشت و فیلمهایی که نساخت و یا در آرشیو شخصیاش ماند، سه حسرت بزرگ را برای دوستداران هنرش باقی گذاشت که مرور آن شرایطی را که تقوایی از سر گذارند بیشتر نمایان خواهد کرد.
کوچک جنگلی | تهیه کننده : شبکه یک | 1361
ناصر تقوایی از کارگردانی «کوچک جنگلی» کنار گذاشته شد تا این سریال توسط بهروز افخمی تمام شود.
سریال «کوچک جنگلی» یکی از پروژههای مهم تلویزیون ایران بود که به دست ناصر تقوایی سپرده شد. تقوایی براساس کتاب «مردی از جنگل» نوشته احمد احرار، فیلمنامهای برای یک سریال 16 قسمتی نوشت. کار نوشتن این فیلمنامه از سال 1359 تا 1361 طول کشید. اما هیچگاه این فیلمنامه براساس نوشته تقوایی ساخته نشد. در آن سالها بهروز افخمی که یکی از مدیران فیلم و سریال تلویزیون بود، ساخت سریال را برعهده گرفت. درباره تغییر کارگردان و کنارگذاشتن تقوایی داستانهای مختلفی وجود داشت که تا سالها به صورت شایعه مطرح میشد. از طولانی شدن پیش تولید تا در تضاد بودن اعتقادات تقوایی درباره میرزا کوچکخان با دیدگاه مدیران تلویزیون. افخمی بالاخره در دهه 90 در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که هدف کنار گذاشتن تقوایی از تلویزیون بود. بهروز افخمی حتی برای ساخت این سریال سراغ فیلمنامه تقوایی هم نرفت و تصمیم گرفت سریال را براساس کتاب «سردار جنگل» نوشته ابراهیم فخرایی بسازد. سریالی که تنها به بخش کوتاهی از قیام و تحرکات میرزا میپرداخت. بنابراین میرزا کوچکخانی که ساخته و پرداخته ذهن ناصر تقوایی بود 4 دهه به آرشیو این فیلمساز سپرده شد. اما در سال 1401 این فیلمنامه در قالب یک کتاب سه جلدی منتشر شد.
زنگی و رومی | تهیه کننده :حسن جلایر | 1382
فیلمبرداری «زنگی و رومی» بعد از گذشت ده روز متوقف شد.
سال 1366 ناصر تقوایی با اشرافی که بر جنوب ایران و تاریخ آنجا داشت، فیلمنامهای نوشت درباره استعمار انگلیس بر ایران و مخصوصا نواحی اطراف بوشهر در زمان جنگجهانی اول، در برهه تاریخی پس از قیام و شهادت رییسعلی دلواری. قصه از جایی شروع میشد که یک جوان عقبمانده بومی به نام ماندنی که ظاهری عجیب دارد، بر اثر ظلم و فشار انگلیسیها در روستا، مانند یک حیوان به گاری بسته میشود. این جوان که به دلیل ظاهرش از طرف اهالی روستا هم مطرود است، از این ظلم به زن و شوهری مهربان و دانا که در آن منطقه زندگی میکنند، شکایت میبرد. مرد پزشک روستا است و همسرش معلم مکتب. آنها پس از شنیدن حرفهای ماندنی تصمیم میگیرند برعلیه ظلم انگلیس قیام کنند. این فیلمنامه در آرشیو تقوایی میماند و پس از مدتی قید اینکه خودش آن را بسازد میزند و به دلایلی که مشخص نیست فیلمنامه برای ساختن به دست رسول ملاقلیپور سپرده میشود. در اواخر دهه 70 و در دورانی که تقوایی مشغول ساخت «کاغذ بیخط» بود، یک روز ملاقلیپور به دفتر حسن جلایر میرود و بدون اینکه حتی جلایر حضور داشته باشد، فیلمنامه «زنگی و رومی» را به این دفتر فیلمسازی میسپرد. جلایر به دلیل مناصب دولتی پیشینش از زمان عدم توفیق ناصر تقوایی برای ساخت سریال «کوچک جنگلی» با این کارگردان آشنا بود. این شناخت قبلی باعث شد، تا جلایر از ناصر تقوایی بخواهد که خودش کارگردانی «زنگی و رومی» را برعهده بگیرد. پیشتولید فیلم طولانی میشود و تهیهکننده و سرمایهگذاران از وسواس تقوایی در کار ناراضی بودند و در نهایت تنها 10 دقیقه از فیلم جلوی دوربین میرود و تهیهکننده نگران از تحمیل ضرر، پروژه را متوقف میکند و حسرت ساخت آن به دل تقوایی میماند.
چای تلخ | تهیهکننده : سعید حاجیمیری | 1382
تولید «چای تلخ» توسط سعیدحاجیمیری تهیهکننده فیلم متوقف شد.
در خاطرات افراد نزدیک به ناصر تقوایی، سعید عقیقی منتقد سینما درباره ساخته نشدن فیلم «چای تلخ» از خود تقوایی نقل کرده:« توقف فیلم (چای تلخ) هیچ معنایی نداشت جز اینکه قرار بود آبرو و حیثیت من را ببرند و کاری کنند که بگویند تو فیلمساز نیستی و بلد نیستی فیلم را تمام کنی!» داستان ساخت این فیلم به اوایل دهه 80 و پس از ناکامی از ساخت «زنگی و رومی» بر میگردد. او این فیلمنامه را براساس کتاب «شکستناپذیر» سامرست موآم و در بستر جنگ ایران و عراق نوشته بود. در آبان سال ۱۳۸۲ فیلم با بازی حسین یاری، مرتضی احمدی و مرضیه وفامهر مقابل دوربین رفت اما بعد از فیلمبرداری ۵۵ درصد صحنهها متوقف شد. شنیدهها حاکی از این است که تهیهکننده به دلیل تضاد اعتقادی جلوی ساخت ادامه این فیلم را گرفته. بعدتر تقوایی درباره اقتباسهای بدون مجوز از روی این فیلم صحبت کرد و حتی گفته بود فیلم «روز سوم» از روی فیلمنامه «چای تلخ» ساخته شده. اما هیچگاه راشهای فیلمبرداری شده این فیلم هم منتشر نشد تا حداقل چند پلان از ساختههای تقوایی از روی این فیلمنامه در اختیار دوستدارانش قرار بگیرد.
مرور این سه اثر نشان میدهد که سینمای ایران در 22 مهر 1404 تقوایی را از دست نداد، بلکه آن روزی این سینماگر را از دست داد که تصمیم گرفت به جای هزینه و صبر برای ساخته شدن اثری از یک کارگردان بیبدیل، مسیرش را تغییر بدهد و اجازه ساخت آثاری را بدهد که نه فیلمنامهای دارد و نه حرفی برای گفتن. سینمای ایران مدتهاست از آثاری با کیفیتی در حد و اندازه سریال «دایی جان ناپلئون» و یا فیلم «ناخدا خورشید» تهی شده و این حسرت و نقصانی است که تا ابد جبران نخواهد شد.