فریبرز عربنیا از بازیگران مهم سینما و تلویزیون ایران، بعد از قریب به یک دهه دوری از وطن، با انتشار ویدئویی خبر از بازگشت به کشور داد و این خبری خوشحالکننده برای سینمادوستان و فیلمبازهایی است که با نقشآفرینیهای این بازیگر خاطرات ماندگاری در حافظهشان ثبت شده است. هرچند او همزمان خبر از توافق ناتمامش برای ایفای نقش «رستم» هم داد اما نفس بازگشت او به ایران اتفاقی مبارک است که به بهانه آن به خاطرهبازی با کارنامهاش پرداختهایم.
به گزارش فیلمنیوز، «خوشحالم و میخواستم شما را هم در این خوشحالی شریک کنم» فریبرز عربنیا که قرار است بعد از قریب به یک دهه به کشور بازگردد، با انتشار ویدئویی کوتاه به خوبی حس و حالش از این تصمیم و این اتفاق را عیان کرد. او بازیگری مهم در سینما و تلویزیون ایران به شمار میرود که به درستی میداند کم نیستند مخاطبانی که از شنیدن خبر بازگشتش به کشور، به اندازه خود او، خوشحال میشوند.
البته که این بازگشت میتوانست رنگ و لعاب جذابتری داشته باشد اگر توافقات برسر ایفای نقش رستم که عربنیا برای اولینبار در همین ویدئو از آن صحبت کرده است، بهقوت خود باقی میماند و میدانستیم که قرار است بعد از مختار، این بازیگر را در قامت یکی از قهرمانان اسطورهای ایرانزمین به تماشا بنشینیم. حیف که این توافق حاصل نشد و حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم پس از بازگشت به وطن، عربنیا با کدام فیلم و یا سریال قرار است به عرصه بازیگری بازگردد.فارغ از آنچه در ادامه رخ خواهد داد اما انتشار همین ویدئوی کوتاه و اینکه میدانیم یکی از موفقترین بازیگران سینمای ایران قصد بازگشت به کشور را دارد، بهانه کافی برای این خاطرهبازی شد؛ مروریبر هفت نقشآفرینی فریبرز عربنیا داشتیم تا بگوییم چرا هم از این خبر بازگشت، خوشحالیم.
علی یزدانی| ضیافت | 1374
عربنیا با درخشش در فیلم «ضیافت» خودش را در قامت یک نقس اصلی معرفی کرد.
«رفاقت» یکی از مضامین کلیدی در دنیای شخصی مسعود کیمیایی، کارگردان کهنهکار سینمای ایران است که پیشتر در پرونده مربوط به روز جهانی رفیق، به ویژگیهای آن اشاره کردیم. یکی از فیلمهای نوستالژیک و محبوب این کارگردان که فراتر از حواشیاش، هنوز هم در حافظه سینمادوستان جایگاهی قابلتوجه دارد، فیلم «ضیافت» است. فیلمی که در کنار فریبرز عربنیا بازیگران دیگری همچون پارسا پیروزفر، حسن جوهرچی، رامین پرچمی و بهزاد خداویسی هم نقشآفرینیهای ماندگاری در آن داشتند.
درباره فیلم؛ داستان فیلم «ضیافت» درباره یک قرار دوستانه است. گروهی از دانشآموزان یک دبیرستان پس از اتمام تحصیل با یکدیگر همقسم میشوند که سالها بعد در تاریخی معین در کافه همیشگی دورهم جمع شوند تا از زندگی و سرنوشت یکدیگر باخبر شوند. در روز موعود، همه میآید و هر یک قصهای را پشتسر گذاشته که برای دیگران شنیدنی است. بهخصوص که در فاصله این دو مقطع، کشور یک انقلاب را پشتسر گذاشته است. یکی در این میان غایب است و همین جرقهای میشود تا رفاقت به میان بیاید و دوستان پیگیر حل مشکل دوست خود شوند.
درباره نقش؛ یکی از رفقای این جمع «علی یزدانی» است که ایفای نقش آن را فریبرز عربنیا برعهده دارد. رامین شریفی با بازی بهزاد خداویسی هم همان رفیق غایب در موعد قرار است. علی وقتی متوجه مشکل بهوجود آمده برای رفیق خود میشود راهی میشود تا رامین را نجات دهد. رامین یک وکیل است که پایش به یک پرونده پیچیده فساد باز شده و حالا فراری است. علی که با پیشرفت داستان متوجه جایگاه امنیتی او هم میشویم باید رفیق خود را از منجلاب نجات دهد. فریبرز عربنیا در قامت این نقش، حضوری بهیادماندنی در «ضیافت» دارد.
سلطان | سلطان | 1375
نقش «سلطان» یکی از نقاط عطف کارنامه فریبرز عربنیا ست.
یک سال بعد از «ضیافت» بود که مسعود کیمیایی یکی دیگر از فیلمهای خاطرهساز خود در دهه هفتاد را به سرانجام رساند. فیلم «سلطان» در سال 75 ساخته شد و در کنار فریبرز عربنیا که ایفای نقش اصلی را برعهده داشت، هدیه تهرانی را با نقش «مریم کوهساری» به سینمای ایران معرفی کرد. حسن جوهرچی و پولاد کیمیایی از دیگر بازیگران این فیلم بودند.
درباره فیلم؛ داستان فیلم «سلطان» از یک سرقت آغاز میشود. جیببر خردهپایی به نام ناصر بلبل کیف مریم را که حاوی اسناد و مدارک مربوط به ۵۰۰ متر از یک باغ است، در فرودگاه از او میدزدد. مریم تمام تلاش خود را میکند که ردی از این سارق پیدا کند و در همین مسیر با سلطان که همخانه ناصر است آشنا میشود. دلبستگی میان سلطان و مریم، مسیری متفاوت را برای آنها رقم میزند.
درباره نقش؛ فریبرز عربنیا در این فیلم ایفاگر نقش «سلطان» است. کاراکتری که بعد از داغ یک دوست نزدیک، سالها هیچ رفیقی نداشته و بهواسطه همین فقدان، زندگی فردی و تکنفره را به ارتباط با دیگران ترجیح میدهد. عشق اما معادلات او را برهم میزند. سلطان وقتی با مریم مواجه میشود، از غار تنهاییاش بیرون میآید و حتی به مرحله عصیان میرسد. فریبرز عربنیا آنقدر در این نقش خوش درخشید که تا سالها با نام «سلطان» در میان فیلمبازها و سینمادوستان شناخته میشد و سکانس گریه عربنیا روی موتور بهعنوان یکی از عاشقانهترین سکانسهای سینمای دهه هفتاد در ذهنها ماندگار شد.
محمود بصیرت | شوکران | 1377
محمود بصیرت در فیلم «شوکران» یکی از نقشهای پیچیده و سخت کارنامه عربنیا ست.
فقط دو سال بعد از درخشش زوج فریبرز عربنیا و هدیه تهرانی در فیلم «سلطان»، بهروز افخمی برای یکی از مهمترین فیلمهای کارنامه خود، از آن دو دعوت به همکاری کرد. فیلم «شوکران» یکی از فیلمهای جسورانه و ساختارشکن سینمای ایران در نیمه دوم دهه هفتاد محسوب میشد که بهواسطه پرداختن به سوژه حساس صیغه و ازدواج موقت، با واکنشهای متعددی از سوی گروههای مختلف هم مواجه شد.
درباره داستان؛ تصادف یک مهندس منجر به بستری شدن او در بیمارستان میشود و حالا محمود بصیرت بهعنوان یکی از دوستان و همکاران نزدیک او در شرکت، باید پیگیر کارهای مربوط به درمان او در بیمارستان شود. محمود در همین موقعیت با سیما ریاحی که پرستاری مهندس را برعهده دارد، آشنا میشود. ازدواج موقت محمود و سیما خط اصلی داستان «شوکران» را شکل میدهد؛ ازدواجی که منجر به پشیمانی محمود از این رابطه میشود و بعدتر با خبر باردار شدن سیما، بحران را به اوج میرساند و سرانجامی تراژیک را برای آنها رقم میزند.
درباره نقش؛ محمود بصیرت، هم از منظر موقعیت اجتماعی و هم از منظر موقعیت خانوادگی فردی موفق بهشمار میرود که حالا بهواسطه یک تصمیم، زندگی روزمرهاش با چالش و بحران مواجه شده است. فریبرز عربنیا هم در فراز دلبستگی محمود به سیما و هم در فرازهای مربوط به پشیمانی این کاراکتر و تلاش برای دور کردن تهدید سیما از خانوادهاش، نقشآفرینی درخشانی دارد. یکی از بهیادماندنیترین لحظات فیلم هم مربوط به پلان پایانی و نگاه بهتزده محمود به خودرویی است که در اتوبان تصادف کرده و شعلههای آتشش سیما را در آغوش گرفته است.
رسول | رنگ شب | 1379
عربنیا در «رنگ شب» نقش یک قاتل سریالی را بازی کرد.
محمدعلی سجادی از کارگردانان پرکار و موفق در دهه 60 بود که فیلمهای شاخصی مانند «بازجویی یک جنایت» و «شیفته» را هم در کارنامه خود داشت. او در سال 79 فیلم «رنگ شب» را براساس فیلمنامهای به قلم خودش مقابل دوربین برد تا یکی از جنجالیترین فیلمهای پایان دهه 70 را به نام خود ثبت کند. فیلمی که داستانی بهشدت تلخ داشت و برخی حتی آن را متهم به سیاهنمایی کردند اما از سوی منتقدان موردتوجه قرار گرفت.
درباره داستان؛ رسول رانندهای است که در یک شب با زنی تصادف میکند. زن را به بیمارستان منتقل میکند و وقتی متوجه فراموشی زن میشود او را برای پرستاری به خانه خود میبرد. همسر رسول هم به او کمک میکند تا زن غریبه درمان شود. حضور این زن به همراه بچهاش در خانه رسول اما آرامآرام تبدیل به بحران میشود چراکه زن غریبه مدعی میشود همسر رسول بوده و فرزندی که به همراه دارد از اوست! کار به شکایت میکشد و وقتی دادگاه حکم به آزمایش میدهد، کاشف به عمل میآید که رسول اساسا توانایی بچهدار شدن ندارد. این شروع بحرانی تازه در زندگی شخصی رسول است، چرا که او نسبت به فرزندی که از همسر خود دارد، مشکوک میشود!
درباره نقش؛ فریبرز عربنیا در کارنامه بازیگری خود نقشهای منفی و مثبت متعددی را تجربه کرده اما نقش رسول یکی از خاصترین تجربههای او محسوب میشود. کاراکتری که در آغاز فردی معمولی محسوب میشود اما در فرآیند مواجهه با سلسله بحرانهایی که در زندگیاش پشتسر میگذارد کینهای عمیق از زنان به دل میگیرد و تبدیل به یک قاتل زنجیرهای میشود. عربنیا در این فیلم بهخوبی چالشهای درونی و در همشکستن مردانگی رسول را بهتصویر درآورده است.
نادر | عطش |1381
«عطش» یکی از کارهای تجاری خوب کارنامه عربنیا ست.
محمدحسین فرحبخش از تهیهکنندگان پرکار و تأثیرگذار سینمای ایران در دهه 60 و 70 بود که در آستانه دهه 80 برای اولینبار خودش پشت دوربین قرار گرفت و با «عطش» کارگردانی سینما را هم تجربه کرد. فیلمی که به قاعده دیگر فیلمهای شاخص شرکت پویافیلم، براساس قواعد گیشه و جذب مخاطب به تولید رسید اما داستان پرکشش و شخصیتهای جذاب، جایگاهی متمایز به آن بخشید.
درباره داستان؛ داستان فیلم «عطش» درباره سه رفیق است که تصمیم به همدستی با یکدیگر برای سرقت از یک طلافروشی میگیرد. بخش عمدهای از روایت فیلم هم معطوف به دقایق ملتهب سرقت و تعلیق مربوط به آن است اما داستان زمانی اوج میگیرد که بعد از توفیق در سرقت، حالا سه کاراکتر اصلی نسبت به پولی که به دست آوردهاند، طمع پیدا میکنند و تصمیم به کلاه گذاشتن بر سر یکدیگر میگیرند. هر سه رفیق هم در این مسیر سرنوشتی تراژیک پیدا میکنند.
درباره نقش؛ شخصیت اصلی فیلم که فریبرز عربنیا هم نقش آن را ایفا کرده، نادر است. نادر تازه از زندان آزاد شده و اساسا پیشنهاد اصلی سرقت را هم او به دو دوست خود یعنی اشکان با بازی بهران رادان و کوروش با بازی شهرام حقیقتدوست، میدهد. عربنیا که از نظر فیزیک بدنی بازیگری قابل برای فیلمهای پلیسی هم محسوب میشود در سکانسهای اکشن «عطش» خوش میدرخشد و در لحظات احساسی مربوط به تقابل با دوستانش هم بهخوبی میتواند شمایل یک رفیق زخمخورده را به تصویر درآورد.
مختار ثقفی| مختارنامه | 1390
عربنیا با ایفای نقش «مختار ثقفی» در سریال «مختارنامه» به اوج محبوبیت رسید.
شاید خاطره مختار برای ما از ابتدای دهه 90 آغاز شود اما برای بازیگر این نقش، عمری قریب به دو دهه پیدا کرده است. فریبرز عربنیا از ابتدای دهه 80 تصمیم به همکاری با داود میرباقری در پروژه بزرگ «مختارنامه» گرفت و بیش از یک دهه از فعالیت حرفهای خود را صرف خلق یکی از مهمترین شخصیتهای ماندگار در کارنامه بازیگریاش کرد. نقشی که در نگاه مخاطبان عام، هنوز هم عربنیا در سایه آن قرار دارد و فراموش نشده است. در کنار عربنیا نقشآفرینی بازیگرانی چون رضا کیانیان، فرهاد اصلانی، رضا رویگری، مهدی فخیمزاده، ژاله علو و بسیاری دیگر از بازیگران جوان و پیشکسوت در این سریال، ماندگار شده است.
درباره داستان؛ داود میرباقری که این روزها درگیر مهمترین پروژه تاریخی کارنامه خود یعنی «سلمان فارسی» است، بیش از دو دهه پیش وقتی پیشنهاد ساخت این سریال را به مدیران تلویزیون داد، با یک شرط مواجه شد و آن اینکه اگر میخواهی سریالی درباره «سلمان» بسازی، ابتدا باید قیام مختار را روایت کنی. دلبستگی میرباقری به سلمان هم به حدی بود که شرط را پذیرفت و یک دهه از عمر خود را صرف به سرانجام رساندن «مختارنامه» کرد. سریالی که حالا تبدیل به یکی از ارزشمندترین داراییهای تلویزیون ایران برای پرداختن به تاریخ کربلا و قیام امام حسین(ع) شده است و از معدود تولیداتی که مخاطبان همچنان از بازپخش آن در ایام محرم، استقبال میکنند.
درباره نقش؛ فریبرز عربنیا زمانی که ایفای نقش مختار را پذیرفت، بهخوبی میدانست که باید همه فعالیتهای حرفهای خود را برای به بار نشستن این پروژه، متوقف کند. او بیش از یک دهه انرژی گذاشت تا به پشتوانه متن و هدایت داود میرباقری، شمایل یک قهرمان آرمانخوان و منتقم را در قاب تلویزیون به تصویر درآورد. یکی از مهمترین امضاهای عربنیا در ایفای این نقش، ضرباهنگ کلام و بازیهای تماشایی با چشمها بود که در حافظهمان ماندگار شده است.
مصطفی چمران| چ | 1392
بازی در نقش شهید «چمران» از آخرین کارهای سینمایی عربنیا ست.
هر چند عربنیا بعد از این فیلم هم در دو پروژه سینمای دیگر ایفای نقش کرد اما این همکاری با ابراهیم حاتمیکیا را بهنوعی میتوان آخرین حضور جدی و بهیادماندنی این بازیگر بر پرده نقرهای سینما دانست که حالا بیش از دو دهه از آن میگذرد. فیلمی که از منظر شمایل قهرمان اصلی، شباهتهایی هم با تجربه ایفای نقش مختار در کارنامه عربنیا داشت. در کنار عربنیا ایفای نقش بازیگرانی همچون بابک حمیدیان، سعید راد و مریلا زارعی هم در فیلم «چ» بسیار بهچشم آمد و تحسین شد.
درباره داستان؛ ابراهیم حاتمیکیا که سالها از علاقهمندی خود به شخصیت شهید چمران در میان شهدای شاخص دفاع مقدس صحبت کرده بود، در سال 92 پروژه «چ» را به سرانجام رساند و در این فیلم روایت مقطعی کوتاه اما مهم از حضور این شهید در منطقه کردستان را به تصویر درآورد. داستان فیلم در تابستان سال 58 روایت میشود و مصطفی چمران از سوی دولت، مأمور به مدیریت درگیریهای داخلی در منطقه غرب کشور شده است. او پس از ورود به منطقه با اصغر وصالی آشنا میشود که روحیه انقلابیاش گاهی در تقابل با او قرار میگیرد. داستان فیلم تا مقطع صدور فرمان امام خمینی برای اعزام نیروهای نظامی و مردمی به منطقه پاوه که منجر به پایان درگیریها میشود ادامه پیدا میکند.
درباره نقش؛ شهید مصطفی چمران یکی از شخصیتهای پیچیده و چندوجهی در تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود که تجربه زیستهاش را بهراحتی نمیتوان به تصویر درآورد. به همین دلیل هم ابراهیم حاتمیکیا در اقدامی نمادین نام فیلم خود را «چ» انتخاب کرد و گفت در بهترین حالت توانستهام یک حرف از نام این شهید بزرگ را به تصویر درآورم. فریبرز عربنیا که پیشتر با شمایل مختار، تصویری از یک قهرمان آرمانخواه برخاسته از دل تاریخ را در حافظه مخاطبان ثبت کرده بود، اینبار در قامت شهید چمران ظاهر شد تا از منظر بازیگری دست به یک ریسک بزند. آرامش کلام چمران در کنار اقتدار او برای تصمیمگیری در موقعیتهای بحرانی، نیاز به تسلط کامل بازیگر بر بیان و نگاه داشت که عربنیا تا حدود زیادی از پس این چالش برآمد.