``
logo logo

موضوع وبلاگ، اخبار و مجله نسل بعدی برای شما برای شروع به اشتراک گذاری داستان های خود از امروز!

اخبار

ماجرای خلبانی سوری که ۴۳ سال زندانی بشار اسد بود‌

avatar
Author

نویسنده


  • 2024-12-09

در میان خیل خبر‌هایی که از سوریه می‌رسد، خبر آزادی خلبان ۷۰ ساله‌ای که ۴۳ سال در زندان‌های حکومت اسد محبوس بود، بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

به گزارش عصر ایران، رغید الططری در سال ۱۳۶۰ خورشیدی و پس از امتناع از بمباران شهر حماة در شمال دمشق، تحت تعقیب قرار گرفت. در آن زمان، درگیری‌هایی بین مخالفان دولت و ارتش در این منطقه در جریان بود و به دستور حافظ اسد، رئیس جمهور وقت، مخالفان به طرز وحشتناکی سرکوب و هزاران نفر قتل عام شدند.

بعد از سرپیچی الططری از بمباران، او برای فرار از تعقیب قضایی، به اردن و سپس مصر رفت. اما تهدیدات اطلاعاتی اسد علیه خانواده و همسرش، او را مجبور به بازگشت به دمشق کرد و بدین ترتیب، دستگیرش کردند.

طبق گزارش کمیته حقوق بشر سوریه، رغید الططری چهار سال پس از دستگیری بدون محاکمه در بازداشت ماند و بعد از چهار سال او را به دادگاه بردند و محاکمه اش، فقط چند ثانیه طول کشید. قاضی تنها دو جمله به او گفت: “نامت چیست؟ ” و “برو”.

الططری ابتدا به زندان اطلاعاتی کل و در دی ماه ۱۳۶۴ به زندان نظامی مزة منتقل شد و تا اردیبهشت ۱۳۶۵ در آنجا ماند. در این تاریخ او وارد زندان تدمر شد که یکی از بدنام‌ترین زندان‌های رژیم اسد بود و تا مرداد ماه ۱۳۷۹ در آنجا باقی ماند. سپس به زندان صیدنایا منتقل شد. در سال ۲۰۱۱ و همزمان با بهار عربی، الططری در مرداد ماه ۱۳۹۰ به زندان مرکزی عدرا و سپس در اردیبهشت ۱۳۹۵ به زندان سویداء منتقل شد. در حالی که گزارش‌هایی مبنی بر انتقال او در سال جاری به زندان طرطوس وجود داشت، پس از آن خبری از او منتشر نشد. در واقع او در تمام عمر خود را از زندان به زندانی می‌رفت و این در حالی بود که تنها گناهش بمباران نکردن مخالفان دولت بود.

وقتی الططری دستگیر شد، همسرش باردار بود. پسرش وائل هنگامی به دنیا آمد که پدر در زندان بود ولی بخش غم انگیز ماجرا این است که تا ۱۴ سال حتی به خانواده اش نگفتند که او در کدام زندان است و بدین ترتیب، نتوانست پسرش را تا ۱۴ سالگی ببیند!

وائل که همسن دوران زندان پدر است در این باره گفته است که وقتی کوچک بوده، مادرش به او گفته بود که پدرش به سفر رفته است.

او می‌گوید: “فکر می‌کنم وقتی کسی نمی‌خواهد به شما حقیقت را بگوید، معمولاً می‌گوید که به سفر رفته است. ” او ادامه می‌دهد که حرف مادرش را باور کرده بود و همیشه از بالکن طبقه چهارم خانه‌شان منتظر بازگشت پدرش بود: “هر وقت مردی را می‌دیدم که تنها راه می‌رود، از خودم می‌پرسیدم که آیا او پدرم است؟ سپس به سمت در می‌رفتم و منتظر می‌ماندم، اما هیچ اتفاقی نمی‌افتاد. بعد از چند سال این کار را کنار گذاشتم، چون خیلی ناامید شده بودم. “

در نهایت، مادرش واقعیت را به او گفت: “پدرت کمی قبل از تولد تو دستگیر شد و از آن زمان تا حالا او را ندیده‌ای. “

وائل پسر رغید الططری 

وائل که اکنون در کانادا زندگی می‌کند سال‌ها دوری از پدر را این گونه توصیف می‌کند: من از داشتن پدر در طول زندگی‌ام محروم شدم و او نیز از شناخت تنها فرزندش. شرم‌آور است که کسی به دلیل مخالفت با رژیم سوریه، حتی یک دقیقه هم پشت میله‌های زندان باشد، چه برسد به یک عمر کامل.

در بیشتر سال‌های کودکی‌ام، خانواده‌ام هیچ اطلاعاتی از محل بازداشت پدرم نداشتند. ما ۱۴ سال طول کشید تا بتوانیم محل او را پیدا کنیم و به دیدنش برویم. من برای ملاقات با او آماده می‌شدم و سعی می‌کردم تصور کنم که او چه حال بدی دارد، اما وقتی او را دیدم، با وجود اینکه خسته به نظر می‌رسید، چشمانش پر از قدرت بود و صدایش صاف و مهربان بود.

وائل درباره دیدار نخست با پدر می‌گوید: آن دیدار را خیلی خوب یادم هست. بین ما نه قفسی بود و نه نگهبانی. پدرم برای ما شوخی می‌کرد و از من پرسید که آیا پلی‌استیشن دارم یا نه.

وقتی از او پرسیدم که چطور با پلی‌استیشن آشنا شده است، گفت: “نمی‌توانم بگویم. ” من با پدرم درباره چیز‌های جالبی صحبت کردم که قبلاً هرگز با هم درباره آنها صحبت نکرده بودیم.

رغید الططری بعد از آزادی از زندان ۴۳ ساله 

به دلیل انتقال مداوم او بین زندان‌های مختلف از جمله زندان بدنام صیدنایا، تنها چند بار توانستم او را ملاقات کنم. شاید پدرم قدیمی‌ترین زندانی سیاسی سوریه باشد، اما پرونده او نمونه‌ای زنده از ظلمی است که هزاران زندانی و مفقود اجباری تحت رژیم‌ای که از زندان به‌عنوان سلاحی برای سرکوب و نابودی هرگونه مخالفتی استفاده می‌کند، متحمل می‌شوند. من می‌خواهم پدرم بقیه عمرش را آزاد بگذراند. “

منبع خبر


ثبت دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی علامت گذاری شده اند *

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات (0)

هیچ نظری ثبت نشده است.


اشتراک گذاری