شب چله به رسم مردمان دیار شیرین و فرهاد
با نزدیکتر شدن به شب یلدا، تکاپوی ایرانیان برای برگزاری آیین و رسوم این شب در حد توانشان، در جای جای ایران بیشتر شده است. هر چند یلدا از آن آیینهایی است که اغلب در همه جا به یک شکل برگزار میشود اما رنگ و بوی هر منطقهای را میتوان در نحوه برگزاری آن دید. البته در گذشته این تنوع آیین بیشتر خودش را نشان میداد، اما امروزه زندگیها به سمتی از یک همرنگی اجتماعی رفته و برخی از این سنتهای قدیمی کمرنگتر شدهاند. آیینها و سنتهای بیشماری در جای جای زندگی مردم ایران وجود دارد که به وسیله آنها زندگی خود را غنا میبخشند، در واقع آیینها، زندگی را جلوه میدهند، جلوهای از معناداری، از در آمیختگی اسطوره و حقیقت. هنگامی که به هر شهری از ایران سر بزنید، آداب و رسوم بیشماری خواهید دید که متعلق به هر منطقه است؛ در این میان، مردمان خوش ذوقی هستند که میخواهند آیینهای محلی و بومی فراموش نشوند، میخواهند بچههایشان قصهها و آداب محلیشان را فراموش نکنند. در این نوشتار سعی شده است به آداب و رسوم مردمان استان کرمانشاه بپردازیم که در ادامه میخوانید:
هم صحبتی با مادربزرگ
برای این که نسبت به این شب باستانی و آداب و رسوم مردمان استانم برای این شب بیشتر بدانم، به سراغ مادربزرگم رفتم تا از خاطراتش در مورد این شب برایم بگوید. مادر بزرگ که در زبان کردی کرمانشاهی او را «دا» صدا میزنند، میگوید: قدیمترها، با چیزهای ساده و کمتری خوشحال بودیم، آنطور نبود که همه امکانات برایمان فراهم باشد. دلهایمان خوش بود و اکثر شبهای بلند زمستان را به شبنشینی سپری میکردیم. دورهمیهای زمستان از شب یلدا شروع میشد، دغدغه امروزیها را نداشتیم و خبری از چشم و هم چشمیها نبود. با غذاهای ساده و هر آن چه که در خانه داشتیم از مهمانانمان پذیرایی میکردیم. البته خوبتر؛ تشریفات کمتر اما دورهمیها بیشتر بود.
همدلی در برگزاری
مادر بزرگ از رسوم جالب کرمانشاهیها در این شب برایم میگوید این که در این شب تمامی مهمانان در حد توان، خوراکیها و تنقلاتی را به خانه میزبان میبرند تا هم رونقی به سفره شب چله بدهند و هم میزبان در پذیرایی کمتر به سختی در پذیرایی بیافتد. همدلی بسیار خوبی که در مواقع دیگری هم تکرار میشود.او همچنین از رسوم کرمانشاهیها برای زمانی که خانوادهای در اقوام یا آشنایان کسی را از دست میداد، میگوید: در شب یلدا هم، از کسانی که نیستند یاد میکنند این کار برای کرمانشاهیها موضوع اندوهناکی نیست، بلکه میخواهند در شادی و غم سفر کردهها را فراموش نکنند و قدر بودن کنار یکدیگر را به خودشان یادآوری کنند.
یلدا شب خانواده است
مادر بزرگ معتقد است، یلدا نباید دورهمی به دور تلویزیون و انجام تشریفات و تجملات باشد، بلکه شب خانواده است؛ اینکه همه دور هم جمع شده، از حال و احوال هم با خبر شویم، یادها و خاطرهها را زنده کنیم، گذشتهها را به امروز بدوزیم. گذشتههایی که میتواند چراغ راه آینده باشد.
او دوست دارد قصه کودکیها و زمانهای که در آن زندگی کرده را برای نوههایش بگوید. به نظر او این کار سبب میشود که آنها گذشتگانی را که ندیدهاند را شناخته و در تجربه زندگی قدیمیها مشارکت کنند، مشارکتی که فقط با خیالشان میتوانند آن زمانه را درک کنند و زندگی امروز خود را از دریچه زمان، طور دیگری ببینند.
قصهها و اسطورهها
مادربزرگم دیگر مراسمات شب یلدای کرمانشاهیها را این گونه معرفی میکند. در شب یلدا ما قصهها و شعرهای محلی خودمان را داشتیم. قصه درخت شیرین و فرهاد یکی از این قصههاست. در باور مردم، این درخت را، شیرین در زمان شکسته شدن پای اسب خسرو پرویز و دیدار او با فرهاد در طاق بستان به عنوان نشانی از عشق خود به فرهاد میکارد. به همین دلیل در فرهنگ عامه، این درخت را که عمری بیش از ۶۰۰ سال دارد را درخت شیرین و فرهاد( به زبان کردی به آن دار شیرن و فهراێ) میگویند. این درخت در نزدیکی طاقبستان جای گرفته و چون سالهای متمادی پیرمردی به نام رحمت در میانه درخت به کفاشی میپرداخته به درخت رحمت هم معروف شده است.
از داستانهای دیگری که شاید زمان زیادی از رخداد آن نمیگذرد اما در سالهای اخیر نقل محافل زیادی از دورهمیهای کرمانشاهیهاست، قصه رشادتهای بانوی گیلانغربی است که در سالهای جنگ به تنهایی چند دشمن بعثی را کشته و اکنون یادمانهای در شهر کرمانشاه دارد.
از مادربزرگم در مورد شعر خوانی و حافظ خوانی در شب یلدا به عنوان یکی از نمادهای این شب در کشورمان میپرسم و او این گونه جواب میدهد که: شعر همواره پناه عاطفی مردمان بوده است. علاقه ویژه به دانستن آیندهای که از آن خبر نداریم و میل به امیدی که در دل انسان وجود دارد تفأل به حافظ را برایمان دلنشین میکند. پنداشتی که از پیوند روحانی حافظ با عالم بالا وجود دارند میل ما را در این شب بلند، صد چندان میکند.
در کرمانشاه علاوه بر حافظ خوانی، شعر شامی کرمانشاهی نیز مورد توجه بسیاری از قدیمیهایی است که این شاعر را میشناسند. شامی هم به زبان کردی کرمانشاهی و هم فارسی شعرهایی سروده بود که نقل محفل شب یلدا بود.
هر دم اندیشۀ دیگر کنم و یاد دگر
باورم نیست که بینم دل آزار دگر
رنج آن پیر وطن گشت تبه، ای فریاد
بیستون کی شنود نعرۀ فرهاد دگر
بر سر تربت فرهاد به شیون شیرین
همچو تو کس نخورد تیشۀ فولاد دگر
تیشه بر ریشۀ دین بهر دو دینار بزد
آنکه ما را ز جفا داد به داماد دگر
رسم این کهنه فلک را همه کس داند و من
هر شبی بام به زیر آرد و بنیاد دگر
مرکز مدعیان باشد و مأوای عدو
سگ کند صید و دهد در کف صیاد دگر
«شامی» از جور و ستم داد مزن می ترسم
سر نیزه نگذارد بزنی داد دگر
سرگرمیهای خانوادگی؛ از جوراب بازی تا زره مشتکی
یکی سرگرمیهای مردم کرمانشاه در این شب جوراب بازی است؛ مادر بزرگ در این باره میگوید: بازیکنان در این بازی به دو دسته معمولا ۱۰ نفری تقسیم شده و سپس ۱۰ جوراب دستباف پشمی و کلفت را به دو دسته پنج تایی تقسیم و روی زمین میگردانند. هر گروه یک تیله توی یکی از جورابها پنهان میکند و اعضای گروه مقابل باید حدس بزنند تیله در کدام جوراب است، هر دور بازی ۱۰ امتیازی است و گروهی که تعداد بیشتری حدس بزند، برنده میشود؛ در کرمانشاه تمامی افراد خانواده از بزرگ و کوچک این بازی را انجام میدهند، این یک بازی خانوادگی است.
یکی دیگر از سرگرمیهای شب چله، گل یا پوچ و چیستانگویی است، که در زبان کُردی به گل یا پوچ، زره مشتکی هم گفته میشود و علاوه بر آن لطیفه و خاطره تعریف کردن در این شب بسیار مرسوم است.
غذاها و خوراکیها
شاید یکی از زیباترین رسوم هر استانی برای شب یلدا خوردن غذاهای سنتی هر منطقه و استانی در این شب است. از :«دا» میخواهم از غذاهایی این شب برایم بگوید. او می گوید: کرمانشاهیها غذاهای محلی زیادی از جمله خورش خلال، دنده کباب، سیب پلو با مرغ یا گوشت، آبگوشت کرمانشاهی و انواع آشها را برای یلدا تهیه می کنند؛ در قدیم یکی از آداب و رسوم شب یلدا در کرمانشاه خوردن کشمش پلو بوده است، اما امروزه تنوع غذایی بیشتر از قبل شده و غذای شب یلدا بیشتر سلیقهای است؛ برخی از افراد آش عباسعلی که مختص به کرمانشاه است را به عنوان پیش غذا هم درست میکنند.
او در مورد تنقلات و شیرینیهای شب یلدا میگوید: بیشتر خوراکیکه در این شب کرمانشاهیها سر سفره خود قرار میدهند شامل راحت الحلقوم، آجیل، مشکل گشا، شیرینیجات محلی مخصوصاً نان پنجرهای، نان برنجی و کاک است.
آلبومها و خاطرهها
مادر بزرگ مرور آلبومهای قدیمیِ خانوادگی را در دورهمی یلدا یکی دیگر از خطرات جذاب این شب عنوان میکند. به اعتقاد او یاد کسانی که دیگر کنارمان نیستند هر چند غبار اندوهناکی به دل ما مینشاند اما قدر حضور عزیزانمان را پررنگتر میکند. آن وقت بیشتر میتوانیم حس کنیم که یلدا میخواهد چه بگوید.
لحظهها مغتنماند، لحظهها را باید زیست..
ثبت دیدگاه
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی علامت گذاری شده اند *نظرات (0)
هیچ نظری ثبت نشده است.