«دنیل دی-لوئیس» در گفتگویی مفصل در جشنواره فیلم لندن BFI برداشتهای نادرست درباره بازیگری متد را رد کرد و گفت انتقادهایی که در این سالها مطرح شده بیشتر از سوی کسانی است که درک درستی از این روش ندارند.
این بازیگر برجسته که سه بار برای فیلمهای My Left Foot و There Will Be Blood و Lincoln برنده اسکار بهترین بازیگر مرد شده است به خاطر شیوه غوطهور شدن در نقش و ماندن در شخصیت تا پایان فیلمبرداری شناخته میشود. بازیگری متد با وجود موفقیتها در سالهای اخیر با انتقادهایی روبرو شده است و برخی آن را ناسالم یا حتی مضحک میدانند.
دنیل دی-لوئیس در پاسخ به پرسشی درباره روند کاری خود توضیح داد:
بیشتر اظهارنظرهایی که در سالهای اخیر درباره بازیگری متد شنیده میشود از سوی کسانی است که کمترین شناختی از آن ندارند. انگار که ما درگیر نوعی علم جعلی یا حتی یک فرقه هستیم. در حالی که این فقط راهی است برای آزاد کردن خودتان تا وقتی مقابل دوربین با همکارانتان کار میکنید، بتوانید آزادانه و خودجوش واکنش نشان دهید.
او تاکید کرد که بازیگری متد به معنای بریدن از زندگی واقعی نیست، بلکه تجربهای درونی و خودبسنده است:
اگر کارتان را درست انجام داده باشید، باید آزاد باشید تا هر چیزی که از درونتان عبور میکند را بپذیرید.
دی-لوئیس ماه گذشته پس از هشت سال دوری از سینما با فیلم Anemone به کارگردانی پسرش «رونان دی-لوئیس» به عرصه بازیگری بازگشت. این اولین نقش او پس از Phantom Thread در سال ۲۰۱۷ است که برای آن نامزد اسکار شد و قبل از اکرانش اعلام بازنشستگی کرده بود.
او قبل از صحبت درباره Anemone و Phantom Thread به فیلم My Left Foot ساخته «جیم شریدان» پرداخت که نقطه عطفی در کارنامهاش بود. او در این فیلم نقش نویسنده و نقاش ایرلندی، کریستی براون را ایفا کرد که به دلیل فلج مغزی تنها با انگشتان پا میتوانست کار کند.
دنیل دی-لوئیس اذعان کرد که با تغییر نگاهها نسبت به نمایش افراد دارای معلولیت روی پرده، امروز دیگر نمیتوانست چنین نقشی را بپذیرد:
خیلی واضح است که الان نمیتوانم چنین کاری انجام دهم. همان زمان هم بحثبرانگیز بود. حتی چند نفر از بچههایی که در کلینیک سندیماونت خیلی به من کمک کردند، صریح گفتند که فکر نمیکنند من باید این نقش را بازی کنم.
او در عین حال گفت My Left Foot و ماهها زمانی که به دلیل مشکلات مالی برای آمادهسازی فیلم در اختیار داشت در واقع نقطه تولد سبک بازیگریاش بود:
چون وقتی قرارداد بستم پولی در کار نبود، با امید و دعا به دوبلین رفتم. وقت زیادی داشتم با آدمهای فوقالعادهای کار کردم، خانه کوچکی داشتم با رنگهایم، ویلچرم و همه چیزهایی که لازم بود. چند ماهی گذشت تا بالاخره توانستیم بودجه لازم برای فیلمبرداری چند صحنه اول را جور کنیم و همان موقع با خودم گفتم «دیگر هیچوقت غیر از این روش کار نخواهم کرد».
او درباره دلیل افراط در تحقیق برای نقشها توضیح داد:
خیلی راحت میشود کاری که میکنم را دیوانگی توصیف کرد. خیلیها هم خوشحال بودهاند که این طور بگویند. اما برای من کاملا منطقی است. شما وظیفه دارید تا جایی که در توانتان است بفهمید بودن درون آن تجربه چه حسی دارد.