مرجان فاطمی | ناصر تقوایی یکی از بازماندههای نسل طلایی سینمای قبل انقلاب بود؛ کارگردانی که از ابتدای دهه 50 تا اوایل دهه 80، امضایش را روی آثار مهمی برجا گذاشت. درست است که تقوایی سالها در اعتراض به سانسور خاموش ماند و فعالیتی نکرد اما در دوره فعالیتش آثاری منحصربفرد برجا گذاشت؛ آثاری با شخصیتهایی که بعضی از آنها گرچه از دل رمانهای ایرانی و آمریکایی بیرون آمده بودند اما با قلم توانای او، جان دیگری گرفته بودند. تقوایی را میتوان به واسطه حساسیت زیاد در خلق فیلمنامه، شخصیتپردای دقیق و منحصربفرد، انتخاب صحیح بازیگران و هدایت آنها مقابل دوربین، یکی از موفقترین کارگردانها در خلق شخصیتهای ماندگار به حساب آورد.
به گزارش فیلمنیوز، ناصر تقوایی، کارگردان بزرگ سینمای ایران، سهشنبه 22 مهر 1404 از دنیا رفت و اهالی سینما و مخاطبانش را در سوگی عظیم فرو برد. شخصیتهای درخشان بسیار مهمی از این هنرمند بزرگ برجا مانده است که نامشان تا همیشه در سینمای ایران باقی میماند.
منیژه | ثریا قاسمی | آرامش در حضور دیگران | 1350
ثریا قاسمی در نقش «منیژه» در فیلم «آرامش در حضور دیگران» حضوری درخشان دارد.
در فیلم «آرامش در حضور دیگران«، ثریا قاسمی نقش زن جوانی به نام منیژه را دارد. زنی ساده و ساکت که از زندگی جوانان شهری چیزی نمیداند و به تازگی با سرهنگی بازنشسته و بسیار مسنتر از خودش ازدواج کرده است. او فاصله سنی زیادی با دختران سرهنگ ندارد اما سبک زندگی آنها برایش عجیب به نظر میرسد. غمگین است و گوشهگیر و حالا برای اولین بار در جمع دوستانه آنها قرار میگیرد و با معصومیت خاص خودش با آنها روبهرو میشود. ناصر تقوایی در قالب کاراکتر منیژه، تصویری جدید از دختری ساده و شهرستانی به نمایش گذاشته است. منیژه با اینکه از شهرستان آمده و مدام در مواجهه با مسائل و اتفاقهای جدید قرار میگیرد اما نوع رویاروییاش با مسائل، اغراقشده و تصنعی نیست. او احساساتش را بیشتر از طریق نگاهها و پرسشهای کوتاه به نمایش میگذارد. بازی ثریا قاسمی و توجه او به جزئیات رفتاری این شخصیت باعث شد این نقش به اتفاق مهمی در کارنامه او تبدیل شود. گرچه «آرامش در حضور دیگران» در اکران شکست خورد اما به عنوان یکی از فیلمهای مهم کارنامه تقوایی برجا ماند.
صادق کرده | سعید راد | صادق کرده | ۱۳۵۰
صادق با بازی سعید راد در فیلم «صادق کرده» قهرمان عصیانگر سینمای تقوایی است.
ناصر تقوایی فیلمنامه «صادق کرده» را از ماجرایی واقعی در اوایل دهه ۳۰ گرفت؛ ماجرایی جنایی که در جادههای جنوب ایران اتفاق افتاده بود. تقوایی برای نقش اصلی این فیلم دست روی سعید راد گذاشت که آن زمان فیلمهای قابلقبولی بازی کرده و انتخاب هوشمندانهای به نظر میرسید. ماجرا از جای شروع میشود که همسر صادق مورد تجاوز قرار میگیرد و به قتل میرسد. صادق خودش به تنهایی آستین بالا میزند و سراغ مظنونین این قتل میرود. او کاری به پلیس و قانون ندارد و خودش در طلب انتقام برمیخیزد و سراغ 9 راننده کامیونی میرود که گمان میکند یکی از آنها قاتل زنش باشند. مهمترین ویژگی شخصیت صادق کرده در این فیلم قرار گرفتن او در موقعیت بسیار پیچیده است؛ موقعیتی که سعید راد به بهترین شکل آن را ایفا میکند و خشم و عصیان این شخصیت را به درستی میسازد. او گرفتار اغراق نمیشود و با بازی به اندازه، موقعیت درست و دقیقی را در فیلم میسازد.
نقاش | بهروز وثوقی | نفرین | ۱۳۵۲
بهروز وثوقی در تنها همکاریاش با ناصر تقوایی در فیلم «نفرین» درخشان ظاهر شد.
تقوایی فیلم «نفرین» را بر اساس داستان «باتلاق» نوشتهی میکا والتاری ساخته است. ماجرا درباره کارگر نقاشی است که از سوی یک مالک استخدام میشود تا درودیوار خانه پرتافتادهاش را در جزیرهای نیمهمتروک نقاشی کند اما با قرار گرفتن در یک روابط نامتعارف، زندگیاش تغییر میکند. این نقاش با ویژگیهای شخصیتی که تقوایی برای آن در نظر گرفته و بازی بهروز وثوقی اتفاقی مهم در این فیلم رقم میزند. وثوقی در فضایِ سرد و تاریک فیلم، نقش مردی را بازی میکند که تجسمیاز شور زندگی، بدویت و جسمانیت در زندگی راکد و ملالانگیز زوج فیلم است. خود تقوایی معتقد است در این فیلم عشق به معنای معمول در آن به چشم نمیخورد اما خیلیها آن را اثری عاشقانه میدانند. «نفرین» یکی از مهجورترین فیلمهای کارنامه تقوایی است؛ فیلمی که اکران عمومی محدودی داشت و در آن دوره با استقبال روبهرو نشد.
دایی جان | غلامحسین نقشینه | دایی جان ناپلئون | ۱۳۵۵
غلامسین نقشینه در نقش «داییجان» در سریال «دایی جان ناپلئون» مخاطب را میخکوب میکند.
درست است که کاراکتر جذاب «دایی جان» در سریال «داییجان ناپلئون» برگرفته از شخصیتپردازی درخشان ایرج پزشکزاد در رمان است اما آنچه باعث شده سالیان سال این کاراکتر در ذهنمان باقی بماند، انتخاب صحیح غلامحسین نقشینه برای این نقش و چگونگی هدایت او در این سریال توسط تقوایی است. شخصیتی خودشیفته و مغرور اما گرفتار در تنهایی عمیق؛ شخصیتی که برای مواجه نشدن با واقعیت زندگیاش به خیال پناه میبرد و این خیال چنان در وجودش رخنه میکند که دیگر نمیتواند با دنیای واقعی کنار بیاید. داییجان نماد اقتدار در جامعه ایرانی است؛ مردی که خانواده را کنترل میکند و اجازه آزادی عمل به کسی نمیدهد اما در عینحال شکستخورده است و توانایی پذیرش این مسئله را ندارد. تقوایی در جایی گفته بود: «نمیخواهم داییجان یک دلقک باشد؛ میخواهم بیننده احساس کند در پشت غرورش، دردی واقعی وجود دارد.» و شیوه بازی نقشینه، جنس نگاه و حرکات دست و حتی مکثهایش این حس را بهطور کامل القا میکرد. تقوایی به داییجان رمان پزشکزاد جانی دوباره بخشید.
مش قاسم | پرویز فنی زاده | دایی جان ناپلئون | ۱۳۵۵
«مش قاسم» با بازی پرویز فنیزاده یکی از جذابترین کاراکترهای سریال «دایی جان ناپلئون» است.
یکی از درخشانترین کاراکترهای شکل گرفته توسط ناصر تقوایی، بدون شک مشقاسم با بازی پرویز فنیزاده است. انتخاب فنیزاده برای قرار گرفتن در قالب یک پیرمرد روستایی که فدایی ارباب خود است اتفاق بسیار مهمی است. مشقاسم ویژگیهای منحصربفردی دارد. او آنقدر به اربابش داییجان اهمیت میدهد و او را بزرگ میکند که حتی در خیالپردازیهایش با او شریک میشود. خاطرههایی از همراهیهایش با داییجان در جنگهای مختلف میگوید که هیچوقت در آنها حضور نداشته و حتی خود داییجان هم آنها را به یاد نمیآورد. مش قاسم با هرکدام از شخصیتها به شیوه خود او رفتار میکند. حتی با سعید که نوجوان است همراه میشود و مطابق علاقه او گفتوگو را پیش میبرد. نکته مهم اینکه مش قاسم از نظر سنی از خود فنیزاده 20 سالی پیرتر بود، اما او توانست طوری به این نقش جان بدهد که هنوز هم تیکه کلام مشهور او یعنی «دروغ چرا؟ تا قبر آ، آ، آ» در خاطرات مردم ایران بماند.
اسدالله میرزا | پرویز صیاد | دایی جان ناپلئون | ۱۳۵۵
اسدالله میرزا با بازی پرویز صیاد یکی از ماندگارترین کارکترهای تاریخ سریال سازی ایران است.
کاراکتر اسدالله میرزا با بازی پرویز صیاد یکی از شخصیتهای محوری داییجان ناپلئون است؛ شخصیتی که در تضاد با داییجان و قوانین محکمی که وضع میکرد قرار میگرفت و سعی داشت با شوخی و طنز، نظام خشک دروغین او را برهم بزند. او واقعیتهای داییجان ناپلئون را میدانست و مدام سعی میکرد مقابل نقاب غیرواقعی او بایستد. برخلاف داییجان دنیا را جدی نمیگرفت و «دم را خوش بودن» را به همهچیز ترجیح میداد. تقوایی در مصاحبهای درباره اسدالله میرزا گفته بود: «اگر داییجان نماد روان بیمار جامعه است، اسدالله میرزا صدای ناخودآگاه شاد آن جامعه است.» انتخاب پرویز صیاد با شوخطبعی ذاتیاش، بسیار هوشمندانه صورت گرفته بود و تلاش تقوایی برای اینکه بازی او از چارچوب ویژگیهای در نظر گرفته شده برای این شخصیت بیرون نزند، کاملا محسوس به نظر میرسید. بیان تکه کلامهای «مومنت» و «سانفرانسیسکو» و … هم با لحن خود اسدالله میرزا از جذابیتهای این شخصیت بودند.
ناخدا خورشید | داریوش ارجمند | ناخدا خورشید | ۱۳۶۵
داریوش ارجمند برای فیلم «ناخدا خورشید» برنده سیمرغ بلورین شد.
ناصر تقوایی فیلم «ناخدا خورشید» را با اقتباس از رمان «داشتن و نداشتن» نوشته ارنست همینگوی ساخت. همینگوی یکی از نویسندگان مورد علاقه تقوایی بود و ردپای این علاقه را مجموعه داستان «تابستان همان سال» تقوایی هم میشد دید. تقوایی سعی کرد کاراکتر «ناخدا خورشید» را کاملا ایرانی طراحی کند. یک مرد جنوبی با قایق فرسوده، که بین شرف و نان گیر کرده است و برای حفظ آنچه با تلاش به دست آورده حاضر به باج دادن نیست و کوتاه هم نمیآید. درواقع تقوایی با ناخدا خورشید، از دل ادبیات آمریکایی، یک قهرمان ایرانی و بومی ساخت. ناخدا خورشید کاراکتری تنهاست که در دل نظامی فاسد، با شرف زنده میماند. داریوش ارجمند پیش از «ناخدا خورشید» بازیگری را تجربه کرده بود اما بازی در این نقش به تجربهای بسیار قدرتمند برای او تبدیل شد و بهواسطه آن یکی از شاه نقشهای کارنامه خود را به ثبت رساند. او طوری نقش ناخدای یک دست را بازی کرد که گویی سالها ناخدا بوده است. شیوه راه رفتن، نگاه کردن و همه مشخصات ظاهری اش در خدمت نقش بود. ارجمند برای بازی در این نقش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از پنجمین جشنواره فیلم فجر گرفت.
گروهبان مکوندی | اکبر عبدی | ای ایران | ۱۳۶۸
اکبر عبدی در نقش «گروهبان مکوندی» در فیلم «ای ایران» شانس همکاری با ناصر تقوایی را پیدا کرد.
یکی از جذابترین شخصیتهای فیلم «ای ایران» ناصر تقوایی، سرگروهبان مکوندی است؛ رئیس جدید پاسگاه ژاندارمری شهر ماسوله در سال 1357 که یک جورهایی نمادی از استبداد و دیکتاتوری به حساب میآید و در عین حال ترسو و بیجربزه است. از یک سو زور میگوید و باج میخواهد اما از سوی دیگر از همسرش میترسد و نمیتواند دنداندردش را مهار کند. تلاشهای او برای جدی به نظر رسیدن، بخش مهمی از جذابیت این فیلم را میسازد. اکبر عبدی با شیرینی ذاتی و تواناییاش در تغییر میمیک چهره، سعی کرده بود بلاهت و ضعف این کاراکتر را زیر نقاب قدرت به تصویر بکشد. عبدی در مصاحبهای گفته بود: «من فیلمنامه را نخوانده، قرارداد را سفید امضا کردم برای فیلم «ای ایران» و بعد از آن فیلم بود که تازه فهمیدم سینما یعنی چه و کارگردانی به چه معناست.
رویا رویایی | هدیه تهرانی | کاغذ بی خط | ۱۳۸۰
رویا رویایی در فیلم «کاغذ بیخط» یکی از نقشهای ماندگار کارنامه هدیه تهرانی است.
«کاغذ بیخط» آخرین فیلم سینمایی ناصر تقوایی است. محور اصلی آن زنی به نام رویا رویایی است که با وجود دو بچه تصمیم میگیرد نویسندگی را شروع کند. او پس از اینکه به کلاس نویسندگی میرود، دید جدیدی به دنیا پیدا میکند. دیگر قرار گرفتن در نقشهای همسر و مادر راضیاش نمیکند. میل به خلق کردن آنقدر درون او رخنه کرده که دلش میخواهد نقشی جدیتر برای خودش در زندگی پیدا کند. همه اینها باعث میشود مقابل موقعیت زن سنتی که پیشتر داشته بایستد و سعی کند برای خلق یک داستان، واقعیتهای زندگی روزمره خودش و شوهرش را در قالب یک درام بازنمایی کند. هدیه تهرانی با هدایت تقوایی مسیر حرکت زن را از ابتدا تا انتهای فیلم مدیریتشده پیش میبرد. ابتدا با زنی پرحرف و خیالپرداز روبهرو هستیم اما هرچه جلو میرود و شروع به نوشتن داستان میکند، شخصیتش آرامتر و عمیقتر میشود. تهرانی برای بازی در این فیلم نامزد دریافت سیمرغ شد.
جهانگیر | خسرو شکیبایی | کاغذ بیخط | ۱۳۸۰
خسرو شکیبایی در فیلم «کاغذ بیخط» به خوبی از پس کاراکتر «جهانگیر» برآمد.
جهانگیر با بازی خسرو شکیبایی، در «کاغذ بیخط» نقش مردی به نام جهانگیر را دارد؛ مردی که ابتدای فیلم وقتی میبیند همسرش بسیار خیالپرداز است به او پیشنهاد میدهد به کلاس فیلمنامهنویسی برود اما پس از مدتی که تغییر و تحولات شخصیتی همسرش را میبیند، به مخالف سرسخت کلاس رفتن او تبدیل میشود و مقابلش میایستد. جهانگیر به عنوان مردی معرفی میشود که شناختی از دنیای زنها ندارد و احساسات آنها را درک نمیکند. درواقع جهانگیر نماینده مرد ایرانی در دنیای مدرن است؛ مردی که در قالبهای سنتیاش مانده با اینکه تلاش میکند خودش را از تغییرات جهان اطرافش جدا نداند اما موفق نمیشود نقش جدیدی را بپذیرد و خودش را بهروز کند. خسرو شکیبایی کاملا این نقش را درک کرده و از هر لحاظ خودش را در موقعیت این کاراکتر قرار میدهد. به همین دلیل هم رفتار و حرکاتش کاملا قابل باور از آب درآمده است.