logo logo

موضوع وبلاگ، اخبار و مجله نسل بعدی برای شما برای شروع به اشتراک گذاری داستان های خود از امروز!

فیلم و سریال

آیا کریستوفر نولان گزینه خوبی برای اقتباس از افسانه ادیسه است؟‌

خانه » آیا کریستوفر نولان گزینه خوبی برای اقتباس از افسانه ادیسه است؟

avatar
Author

نویسنده


  • 2025-02-15

ماجراجویی نولان در ژانری جدید

جهان باستان همواره الهام‌بخش فیلم‌های متعددی بوده است، از حماسه‌های کاملا اورجینال مانند ارباب حلقه‌ها گرفته تا فیلم‌های تاریخی مانند گلادیاتور. عناصر اسطوره شناسی از نظر روایت و داستان، همیشه گزینه‌های خوبی برای اقتباس بوده است؛ زیرا اسطوره شناسی ترکیبی خلاقانه از ژانر تاریخی و تخیلی است. با روایت داستان‌هایی درباره نیمه‌خدایان، خدایان، هیولاها و جنگ‌های طولانی، این فیلم‌ها می‌توانند هم برای بزرگسالان و هم کودکان جذاب باشند؛ چرا که عناصر ماورایی را به تصویر می‌کشند و همین موضوع، دید جدیدی به مخاطب نسبت به تاریخ ارائه می‌دهد.

بخوانید: فیلم بعدی کریستوفر نولان اقتباسی از کتاب ادیسه هومر خواهد بود

حال کریستوفر نولان این فرصت را پیدا کرده تا یکی از یونیک‌ترین و خاص‌ترین داستان‌های اساطیری را تبدیل به یک فیلم کند. اما نولان برای موفقیت تو این سبک باید چیکار کند و چقدر احتمال موفقیتش بالاست؟ با بررسی پاسخ این سوالات درباره فیلم جدید کریستوفر نولان همراه ویجیاتو بمانید.

برخی فیلمسازان در پرداختن به اسطوره شناسی محتاط هستند

وقتی بحث از ساختن یک فیلم بر اساس افسانه‌های اسطوره‌ای (چه یونانی چه غیر یونانی) به میان می‌آید، معمولا فیلمسازان به دوسته تقسیم می‌شوند. فیلم‌های کلاسیکی مانند Clash of the Titans و Jason and the Argonautsتلاش آگاهانه‌ای برای نمایش اسطوره‌ها همان‌گونه که یونانیان باستان آن‌ها را می‌دیدند انجام دادند و با به تصویر کشیدن خدایانی که بر فراز کوه المپ نشسته‌اند و به انسان‌های زیر پای خود نظاره می‌کنند، هم به خلاقیت خود بهت دادند و هم مخاطبان را با تصویر سورئالی روبه رو کردند.

در مقابل، فیلم‌هایی مانند Immortals رویکردی ترکیبی را انتخاب کرده‌اند، به‌گونه‌ای که هم خدایان را نشان می‌دهند و هم سعی دارند با بازآفرینی موجوداتی مانند مینوتور به‌صورت یک مرد با زره جنگی، واقع‌گرایی بیشتری به داستان ببخشند. در واقع این فیلم‌ها، آن سبک فراطبیعی را به شدیدترین حالت ممکن فدای واقع‌گرایی بی معنا و کلیشه‌ای می‌کنند. از سوی دیگر، فیلم‌هایی مانند Troy کاملاً از نمایش هرگونه عنصر فراطبیعی اجتناب کرده‌اند و ایلیاد را از دریچه سیاست‌های مدرن و ژئوپلیتیک بررسی کرده‌اند تا داستان را واقعی‌تر و قابل‌درک‌تر جلوه دهند.

چنین رویکرد محتاطانه‌ای نسبت به اسطوره‌شناسی صرفا محدود به داستان‌های یونانی نیست. فیلم‌هایی مانند King Arthur (2004) را می‌توان با آثاری مانند The Green Knight (2021) یا Merlin (1998) مقایسه کرد. یکسری از این فیلم‌ها با تمام قوا تلاش می‌کنند عناصر غیر طبیعی را حذف کنند و به جای آن فضای داستان اسطوره‌ای را با عناصر واقع‌گرایانه پر کنند، در عین حال دیگر از این فیلم‌ها دنیایی پر از موجودات و شخصیت‌های اسطوره‌ای را به مخاطبان ارائه می‌دهند. حال به نظر شما کدام وفادارتر است؟

هر چند از دیدگاهی دیگر، تلاش برای منطقی جلوه دادن اسطوره‌ها تا حدودی ارزشمند است و نوعی ادای احترام محسوب می‌شوند؛ اما نشان دادن این اسطوره‌ها با هیبتی که در افسانه‌ها به تصویر کشده شدند، دریچه جدیدی از شناخت مخاطب نسبت به این اسطوره‌ها را باز می‌کند. اگر شخصیت‌هایی مانند شاه آرتور، اولیس، آشیل و بیوولف به‌عنوان انسان‌هایی ساده و معمولی به تصویر کشیده شوند، جذابیت داستان‌هایشان ممکن است از بین برود و کلیشه‌ای شود. آنچه مخاطبان را به این داستان‌ها جذب می‌کند، وجود دشمنان هیولایی، متحدان فراطبیعی و نبرد‌های حماسی فرا تخیلی است.

به عنوان مثال، یکی از نکات مثبت آثار MCU نشان دادن خدایان یونانی و نورث به همان شکلی هستند که در افسانه‌ها تصویر سازی شده است؛ شکوه این خدایان در آثار MCU به دلیل همین وفاداری نسبتا خوب به ظاهر اسطوره‌ها است. از کریس همسورث در نقش ثور و آنتونی هاپکینز در نقش اودین گرفته تا راسل کرو در نقش زئوس، مخاطبان مدرن به دیدن این شخصیت‌های حماسی روی پرده سینما عادت کرده‌اند. از سوی دیگر، با موفقیت سریال Good Omens، اکنون بهترین زمان برای به تصویر کشیدن شخصیت‌هایی مانند هرا، آتنا و پوزئیدون است تا به همان شکلی که در اسطوره شناسی هستند، به نمایش درآیند.

هالیوود بازگویی‌های واقع‌گرایانه زیادی از اسطوره‌ها ارائه داده است

افسانه ادیسه، با توجه به قدمت تاریخی و بازگویی‌هایی که در طول تاریخ از آن چه در تئاتر و چه در سینما شده، یکی از تاثیرگذارترین افسانه‌های اسطوره‌ای است. در طول تاریخ سینما، بازگویی‌های کاملا واقع‌گرایانه‌ای از این افسانه به مخاطبان شده است؛ از کمدی‌هایی مانند O Brother, Where Art Thou? گرفته تا فیلم‌های انتقامی تاریکی مانند The Return. در تمام این آثار، مخاطبان نسخه‌های واقع‌گرایانه زیادی از این داستان را دیده‌اند که عناصر اسطوره‌ای را کمرنگ می‌کنند. ارائه یک روایت دیگر در همین حال و هوای رئال، نتیجه‌ای جز یک اقتباس بی‌روح نخواهد داشت؛ تنها فرق آن استفاده از نام‌های آشنا و مشهور برای جذب مخاطب است.

البته برخی از فیلم‌ها می‌توانند با ارائه یک تصویر واقع‌گرایانه، هنر خود در روایت اسطوره شناسی رئال نشان دهند؛ اما وقتی اسم یک فیلم بلک باستر با حضور کریستوفر نولان در میام باشد، انتظار مخاطب خواه ناخواه بالا می‌رود. برای تولیدات کوچک با بودجه‌های محدود، قابل درک است که نبردهای حماسی و هیولاهای غول‌پیکر در داستان گنجانده نشوند. اما در فیلم‌هایی با بودجه صدها میلیون دلاری، هم مخاطبان و هم خود داستان انتظاری فراتر دارند.

صنعت فیلم‌سازی ژانر اسطوره‌ای از فیلم‌های تاریخی واقع‌گرایانه مانند Troy، Gladiator، Spartacus و Alexander اشباع شده است و نباید یک بودجه بزرگ دیگر را صرف داستانی کرد که بهترین و بصری‌ترین جنبه‌های خود را نادیده می‌گیرد. از سوی دیگر فیلم 300 ساخته زک اسنایدر نمونه‌ای عالی برای به تصویر کشیدن نبرد‌های اسطوره‌ای است؛ در حالی که افسانه اسطوره‌‌ای را زیر سوال برده و داستانی کاملا غیر واقعی را روایت می‌کند. به‌طور کلی، هرچه خالقان آثار فانتزی بیشتری با وفاداری به داستان اصلی به مخاطبان ارائه دهند، پاداش بیشتری نیز دریافت می‌کنند.

عنصر فراطبیعی قلب و روح اسطوره‌شناسی است

عنصر اصلی که اسطوره‌های باستانی را چنین جذاب می‌کند، تنوع غنی هیولاها، خدایان و دیگر شخصیت‌های غیرانسانی است که در سراسر روایت حضور دارند. از شنیدن فرمان زئوس برای آزاد کردن کراکن تا برخورد خدمه جیسون با وحشت تالوس در کرت، این لحظات اغلب به‌عنوان به‌یادماندنی‌ترین بخش‌های فیلم‌های اسطوره‌ای شناخته می‌شوند. این موضوع تا حدی به این دلیل است که این صحنه‌ها خالقان را به مرزهای جلوه‌های بصری می‌رسانند و لحظات شگفت‌انگیزی از اکشن و تعلیق را برای مخاطبان به ارمغان می‌آورند.

در مقابل، سریال‌های تلویزیونی مانند Supernatural، Good Omens و فیلم‌های Percy Jackson وفادارترین داستان را خلق کردند و به مخاطبان نشان دادند که اسطوره‌ها در واقع این چنین هیبتی دارند. در مورد افسانه ادیسه نیز عناصر فراطبیعی و موجودات منحصر به فرد برای داستان ضروری هستند. فیلم‌سازانی مانند برادران کوئن در نشان دادن نسخه‌ای مدرن و واقع‌گرایانه از این حماسه کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اند اما این نوع دیدگاه و تصویرسازی کافی است و بهتر است برای همان تولیدات کوچک و با بودجه پایین باقی بمانند.

نمایش وجهه فراطبیعی اسطوره‌شناسی یونان باستان در‌ پرده سینما، تجربه‌ای حماسی و هیجان انگیز خلق می‌کند. تجربه‌ای پر از هنر، زندگی، چالش‌ها و عظمت اسطوره‌های باستان. کریستوفر نولان با کمی خلاقیت و جذب سرمایه، می‌تواند روح جدیدی و تازه‌ای به این ژانر ببخشد و می‌تواند آنچه که ارباب حلقه‌ها در دهه ۲۰۰۰ انجام داد، کریستوفر نولان در دهه ۲۰۲۰ برای این داستان‌ها انجام دهد.

کریستوفر نولان بهترین گزینه برای یک داستان ادیسه است

از مینی‌سریال 1977 تاکنون، طرفداران اسطوره‌شناسی یونانی داستان واقعی و عظیمی از ادیسه در قالب لایو اکشن نداشته‌اند و به قولی از تماشای این عظمت روی پرده سینما محروم ماندند. با پشتوانه یک بودجه بلک‌باستری، کریستوفرنولان به راحتی می‌تواند داستان هومر را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد؛ به خصوص اگر بتواند جلوه‌های بصری شگفت‌انگیز Interstellar را در این پروژه نیز بازسازی کند. جلوه‌های ویژه در همان کیفیت Interstellar به راحتی در داستان اولیس جای می‌گیرند، داستانی که در آن اولیس با چالش‌های حماسی و ترسناکی در مسیر بازگشت خود روبرو است.

با توجه به تمرکز نولان بر ژانر علم‌تخیلی و تمایل او به استفاده حداقلی از CGI و رویکردهای واقع‌گرایانه در داستان‌ها، مشخص نیست که این کارگردان همه کاره تا چه حد به داستان هومر وفادار خواهد ماند. اگر او بخواهد جنبه‌های فانتزی داستان را دنبال کند، برایش دشوار نخواهد بود که بزرگ‌ترین و حماسی‌ترین نگاه به اسطوره‌شناسی باستانی را پس از دهه‌ها به مخاطبان ارائه دهد. پس فیلم جدید کریستوفر نولان کماکان انتظار مخاطبان را می‌طلبد.

گزارش‌ها حاکی از آن است که او یک گروه بازیگری ستاره‌ای جمع کرده که احتمالت شامل تام هالند،زندایا، مت دیمون و رابرت پتینسون می‌شود؛ بنابراین این فیلم‌ساز تمام ویژگی‌های لازم برای ساخت یک کلاسیک مدرن واقعی را از نظر تجاری دارد. با این حال، او باید به حای دوری از جنبه‌های فراطبیعی اسطوره، به آن بپردازد. از ترس سیلا و کاریب‌دیس گرفته تا ملاقات او با سایکلپس پولایفموس، داستان اولیس شایسته یک اقتباس وفادار است، نه یک فیلم اکشن واقع‌گرایانه و کلیشه‌ای دیگر.

کریستوفر نولان نباید این فرصت را از دست بدهد

کریستوفر نولان در پروژه ادیسه خود، فرصتی دارد تا یک بازتاب قدرتمند از موفقیت ریدلی اسکات در بازگرداندن علاقه مخاطبان به داستان‌های نبرد شمشیری ‌و اسطوره‌ای ارائه دهد. با این حال، جایی که گلادیاتور به سراغ یک داستان واقع‌گرایانه از انتقام رفت، نولان می‌تواند وارد عمل شود و به مخاطبان ثابت کند که اسطوره‌شناسی نیازی به محدود شدن به داستان‌های فانتزی کودکانه ندارد. همان‌طور که او تصویر بتمن را توانست در سینما از شکست کمپانی بتمن و رابین در سال 1977 به یک حماسه جنایی تاریک بازسازی کند، می‌تواند یونان باستان را نیز به جریان اصلی بازگرداند.

از میان تمام فیلم‌های او تا کنون، بهترین رویکرد نولان برای ادیسه ترکیب لحن دانکرک و جلوه‌های بصری بلندپروازانه Interstellar خواهد بود. عناصری از داستان هومر را می‌توان در تصاویر فیلم Interstellar پیدا کرد، که نوع مشابهی از سفر و چالش‌ها را ارائه می‌دهد. در با‌ کمی خلاقیت و رسیک این کارگردان بلند پرواز، مخاطبان بالاخره می‌توانند اسطوره یونان باستان را در مقیاس حماسی‌ای که سزاوار آن است، مشاهده کنند؛ روایتی همراه با تمام عناصر و جادوی دنیای باستان.

منبع

دانلود آهنگ
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

اشتراک گذاری

لینک های مفید