``
logo logo

موضوع وبلاگ، اخبار و مجله نسل بعدی برای شما برای شروع به اشتراک گذاری داستان های خود از امروز!

فرهنگی- هنری

آیا رستگاری در شائوشنک و سوسیس‌پارتی به یک اندازه ارزش هنری دارند؟‌

avatar
Author

نویسنده


  • 2024-12-07

راهنماتو-این روزها به نظر مد شده که همه می‌گویند «زیبایی در نگاه بیننده است!» و با همین عبارت می‌خواهند آثار هنری را قضاوت کنند. اما آیا بر اساس این گزاره باید بگوییم که فیلم‌های سینمایی هیچ شاخصی برای تعیین زیبایی و زشتی ندارند و دریافت مخاطب کاملاً فردی یا سوبژکتیو است؟ پس بر این اساس آیا می‌توانیم نتیجه بگیریم که فیلمی مثل «رستگاری در شائوشنگ» به اندازه انیمیشن «سوسیس‌ پارتری» می‌ارزد یا سوسیس پارتی هم کم از آن ندارد؟

به گزارش راهنماتو، این پرسش بسیار مهم است و به نظر می‌رسد که بسیاری از خوانندگان با آن ارتباط برقرار کنند. با اطمینان می‌شود گفت که هر کدام از ما حداقل یکبار بر سر «بهتر» یا «بدتر» بودن یک اثر هنری با دیگران بحث کرده‌ایم.

بیتل‌ها بهتر از رولینگ استون بودند؟ کدام بازی مریل استریپ از همه بهتر است؟ آیا نقاشی شب پرستاره ونگوگ از نقاشی بچه 4ساله من بهتر است؟ چه کسی و بر اساس چه معیاری تعیین می‌کند؟

در هر جامعه‌ای با هر فرهنگی، بالاخره یک منتقد فرهنگی پیدا می‌شود. اولین غارنشینی که تصویری از یک درخت را به شکل یک چوب راست کشید، یک پسرعمو داشت که کنارش ایستاده بود و به او گفت :«این که کشیدی هیچ شباهتی به اون نداره!»

از شوخی که بگذریم، درست است. ما اغلب می‌شنویم که دیگران می‌گویند «زیبایی در نگاه بیننده است.» آنچه من مطلوب می‌دانم، ممکن است به زعم دیگری حال به زن باشد. آنچه من دوست‌داشتنی می‌دانم، ممکن است از منظر دیگری به درد نخور باشد. اگر شما سه نفر آدم را در یک اتاق بگذارید و از آن‌ها نظرشان را درباره چیزی بپرسید، احتمالاً به 4نظر متفاوت می‌رسید.

خیلی می‌شنویم که می‌گویند زیبایی در شیء نیست – زیبایی در ساختار یا جزء ضروری، یا شکل و بافت یک شیء نیست – بلکه زیبایی یک «ویژگی ارتباطی» است. زیبایی چیزی است که بین من به مثابه بیننده و شیئی که به آن نگاه می‌کنم، شکل می‌گیرد. از این منظر زیبایی، سوبژکتیو یا شخصی و ذهنی است.

خوب پس چطور باید این مشکل را حل کنیم؟ آیا باید بپذیریم که زیبایی به کل سوبژکتیو است؟ برای فهم این مسئله باید از فلسفه استفاده کنیم.

دو نام بزرگ در حوزه زیبایی‌شناسی غربی، یعنی دیوید هیوم و امانوئل کانت، می‌توانند به ما کمک کنند که به این پرسش پاسخ بدهیم.

کانت: روش بحث کردن درباره هنر

وقتی می‌گوییم، «این چیز زیباست» یا «این یک اثر هنری ارزشمند» است، داریم دو کار کاملاً متضاد را همزمان انجام می‌دهیم.

ما داریم یک احساس شخصی و خصوصی را بیان می‌کنیم (درواقع می‌گوییم که این اثر هنری به من حس لذت می‌بخشد) اما همچنین، داریم یک بیانیه فراگیر نیز مطرح می‌کنیم. به این معنی داریم می‌گوییم که دیگران هم باید همین حسی که من دارم را داشته باشند.

از منظر ذائقه، ما به راحتی می‌پذیریم که هر فردی ترجیحات شخصی خودش را دارد. اما وقتی داریم قضاوت زیبایی‌شناسانه می‌کنیم، درواقع داریم می‌گوییم که «شما هم باید از این اثر لذت ببرید.» شما هم باید با من هم‌نظر باشید که این اثر هنری زیباست.

کانت در جای دیگر مدعی می‌شود که «باید، مستلزم توانستن است.» یعنی اگر کسی «باید» به شیوه‌ای خاص رفتار یا احساس کند، باید توانایی‌اش را هم داشته باشد.

بنابراین، دیگران باید توانایی دریافت لذت در آن اثر هنری‌ای که من در آن لذت یافتم را داشته باشند. بنابراین، وقتی به جای ترجیحات، با زیبایی سروکار داریم، به استدلال، توصیف و بیان جذابیت‌های اثر هنری می‌پردازیم تا بتوانیم دیگری را متقاعد کنیم که با ما هم‌رأی باشد.

منتقدان و کارشناسان خبره هنری به همان نکاتی اشاره می‌کنند که «باید» در ما لذت ایجاد کند. آن‌ها درواقع آنچه که ارزشمند و عالی است را برجسته می‌کنند تا ما متوجه آن شویم و ما هم از آن اثر لذت ببریم.

زیبایی‌شناسی کانتی بیش‌تر با «تجربه زیبایی‌شناسی» سروکار داشت. از نظر کانت، وقتیکه ما با یک اثر حقیقتاً زیبای هنری مواجه می‌شویم، مهم نیست که از منطق و توانایی‌های فکری‌مان برای درک زیبایی آن استفاده کنیم. درواقع، زیبایی‌شناسی در این مورد، تعامل بین درک و تخیل‌مان است. تجربه زیبایی‌شناسی منحصربه‌فرد است.  

بنابراین، اگر می‌خواهید بحث هنری کنید، مجبور هستید که شخصی را وادار کنید تا تجربه‌ای شبیه به تجربه شما را درک کند. مثلاً می‌توانید درباره تجربه‌تان وقتی اولین‌بار شائوشنک را دیدید، حرف بزنید. می‌توانید درباره جزییاتی که ممکن است دیگران متوجه آن نشده باشند، حرف بزنید. می‌توانید به تمام تمثیل‌ها، استعاره‌ها و دلالت‌های هنری‌ای اشاره کنید که در این فیلم متوجه شدید. یا ممکن است تصمیم بگیرید که درباره مولفه‌های رسمی‌تر حرف بزنید. می‌توانید به «تغییر رنگ‌ها در فلان صحنه» یا مواردی شبیه به این اشاره کنید. یا بگویید که این فیلم با استفاده از دوربین Arrilex 35 BL4S فیلمبرداری شده است. ممکن است این مولفه‌های منطقی به تنهایی نتوانند کسی را متقاعد کنند که این اثر زیباست، اما بهرحال بخشی از آن چیزی هستند که کانت «بازی آزاد» تخیل و درک ما از قضاوت‌های زیبایی می‌نامید.

بنابراین، از منظر کانت زیبایی در چشمان بیننده است اما معنایش این نیست که شما نمی‌توانید دیگران را متقاعد کنید که از منظر شما به چیزها بنگرند و زیبایی‌ای که شما می‌بینید را ببینند.

هیوم: آزمون گذر زمان

رویکرد دیوید هیوم با کانت متفاوت بود. اولین استدلال هیوم این بود که آدم‌ها در شناسایی زیبایی چیزها با هم تفاوت دارند و بهتر و بدتر عمل می‌کنند و اینکه ما زمانی می‌توانیم آثار هنری را ارزشمند و عالی بدانیم که «آزمون گذر زمان» را طی کرده باشند.

او استدلال می‌کرد که تحسین زیبایی چیزها به معنای غرق شدن و غوطه‌ور شدن در آن‌ها نیست بلکه نیازمند یک توانایی ذهنی یا استعدادی است که بتواند چیزهایی را ببیند، حس کند و بچشد که دیگران قادر به آن نیستند. یعنی بتواند با حفظ فاصله از اثر، چیزهایی را ببیند که برای دیگرانی که در آن غرق شده‌اند، ناممکن است.

او معتقد بود که هر کدام از ما با درکی پایه، از لذت بردن از طعم بستنی گرفته تا فیلم‌های محبوب دیزنی، متولد شده‌ایم. اما برای آنکه بتوانیم منتقد هنری بشویم، باید بتوانیم زیبایی‌هایی را تشخیص بدهیم که دیگران نمی‌توانند.

باید بتوانیم تفاوت‌های فیلم‌های تارانتینو را بفهمیم، هارمونی کانترپوینت باخ را متوجه شویم یا بازی‌های زبانی هوشمندانه جیمز جویز را درک کنیم. نکته این است که پروراندن این توانایی نیازمند صرف وقت و تمرین کردن و تماشای مکرر زیبایی‌هاست. مانند هر تجربه دیگری، تجربه فهم زیبایی نیز نیازمند صرف وقت و هزینه است.

اما سوال اینجاست که چه ویژگی‌هایی باعث می‌شوند که چیزی را «زیبا» بدانیم؟ «استانداردهای ذائقه» چیستند؟ چرا بعضی چیزها زیباتر از بعضی چیزهای دیگر هستند؟

هیوم باور داشت که استانداردهای زیبایی توسط کسانی تعیین می‌شوند که ذائقه و سلیقه‌های خوبی دارند. این کارشناسان و متخصصان هنری می‌دانند چه چیزی خوب و زیباست و آن‌ها هستند که شاخص‌ها را تعیین می‌کنند. هیوم معتقد بود که هر چه مدت زمانی که اثر هنری از منظر منتقدان زیبا به نظر می‌رسد، طولانی‌تر شود، با قطعیت بیش‌تری می‌توان ویژگی‌های آن را به مثابه استانداردهای زیبایی در نظر گرفت. بنابراین «ایلیاد هورمر» در مقایسه با رمان «داستان ندیمه» در آزمون «گذر زمان» موفق‌تر بوده است و در مقایسه با آن ادعای بهتری در زیبایی دارد.

بنابراین، حتی با در نظر گرفتن دیدگاه هیوم، باز هم می‌توانیم بر سر زیبایی آثار هنری با هم بحث کنیم اما این بحث در مقایسه با رویکرد کانت به هنر، کم‌تر تفریحی و بیش‌تر جدی می‌شود. درواقع استدلال هیوم ما را به سمتی می‌برد که برای تعیین زیبایی چیزها از داده‌ها استفاده کنیم و کم‌تر روی نظر و تجربه شخصی خودمان تأکید کنیم. از این منظر باید ببینیم که کدام منتقدان هنری بزرگ درباره آن اثر نظر داده‌اند و چه چیزهایی درباره آن نوشته‌اند.

در عین حال، باید آمادگی باز-ارزیابی کردن دیدگاه‌های خودمان در قبال این آثار را داشته باشیم.

اگر همه منتقدان از امروز تا سال 2742 بگویند که رستگاری در شائوشنک زباله است و سوسیس پارتی یک «اثر هنری کلاسیک» است، آن‌وقت می‌توانیم این عقیده را بپذیریم.

سخن آخر: هنر ارجمند است

با اینکه کانت و هیوم هر دو به نحوی زیبایی را یک «ویژگی رابطه‌ای» بین مشاهده‌گر و شیء تعریف می‌کنند اما زیبایی را به طور کامل به ذائقه یا ترجیحات شخصی ربط نمی‌دهند.

صحبت کردن درباره تجربه‌های زیبایی‌شناسی بسیار سخت است. یکی به این دلیل که مفصل‌بندی زیبایی سخت است و دوم به این دلیل که این مسئله عمیقاً مهم است. اکثر کسانی که الان در حال خواندن این مطلب هستند، با ما موافقند که لذت زیبایی‌شناسایی عمیقی که از خواندن یک کتاب، یک آهنگ یا یک فیلم خاص دست می‌دهد، خیلی فراتر از لذتی است که از خوردن یک تکه پیتزا احساس می‌کنیم.

تجربه‌های زیبایی‌شناسانه اهمیت دارند و برای همین است که نمی‌توانیم بگوییم که این تجربه به تمامی سوبژکتیو و فردی است.

این عقیده که آثار شکسپیر را می‌توان برابر با خاطرات روزانه یک بچه 7ساله دانست، برخورنده و توهین‌آمیز است.

این اشتیاق و این اهمیت است که باعث می‌شود ما بحث‌های عمیق بکنیم. برای همین است که مراسم اسکار را با دقت تماشا می‌کنیم و نقدهای را با دقت می‌خوانیم. برای همین است که از عقیده دیگران متعجب می‌شویم و فکر می‌کنیم که دیوانه‌ شده‌اند.

هنر برای ما به عنوان یک گونه و شخص مهم است.

منبع خبر


ثبت دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی علامت گذاری شده اند *

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات (0)

هیچ نظری ثبت نشده است.


اشتراک گذاری